-
اگر دوست داری ، بگذر!
یکشنبه 15 آبانماه سال 1384 21:30
....من( کلینتون) از معدن روباز سنگ که او در آنجا کار کرده بود و از سلول باریک و تنگی که او را زمانی که سنگ خرد نمی کرد، در آنجا نگه می داشتند دیدن کردم.... ... ما [ کلینتون و ماندلا] یک بار گفتگویی بی نهایت پربار انجام دادیم. به او گفتم:" مادیبا (نام قبیله ای و محاوره ای ماندلا..) می دانم کار بزرگی انجام داده ای که از...
-
اونی که سد راهته ....
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1384 14:24
بعضی آدمها دچار پارادوکس درونی هستن یعنی دنبال چیزی هستن که نقطه عکس بازخورد رفتارهاشونه ! و جالب اینجاست که هیچوقت هم ایراد رو در خودشون نمی بینن و فکر میکنن احتمالا مشکل از جای دیگری باید باشه . دختر خانمی رو فرض کنین که تنها هنرش تو دنیا ایراد گرفتن از این و اونه به ایرادهای خودش توجه نمی کنه ولی تا میتونه ایرادات...
-
تنها داستان است که می ماند
دوشنبه 9 آبانماه سال 1384 15:52
رسم بر این بوده و هست که ماه رمضونها تو پادگان قرآن رو ختم می کنن هر روز یک جزء می خونن و فرض براین گذاشته میشه که روزهای تعطیل هم افراد تو خونه شون جزء مربوطه رو خوندن تا در نهایت بشه یه ختم قرآن . من امسال حین این مراسم سعی کردم ترجمه قرآن رو هم بخونم . اگه قبلا اینکار رو نکردین این بار که موقعیت پیش اومد تجربه اش...
-
این دیوونگیه !
جمعه 6 آبانماه سال 1384 23:48
بین جسارت و حماقت فاصله بسیار اندکی وجود داره بهمین جهت خیلی وقتها جسارت با حماقت اشتباه گرفته میشه بعضی اوقات عملی انجام میشه که عده ای اونو نشونه جسارت و عده ای دیگه نشون دهنده حماقت می دونن . گذشت زمان همه چیز رو مشخص می کنه . میگم حالا حتما لازمه که انقدر تو جسور بودن پیشروی کنیم که به مرز حماقت برسیم؟...
-
ظلمت نفسی - ظلموا انفسنا
سهشنبه 3 آبانماه سال 1384 14:41
چند ساله اونطور که باید و شاید تو مراسمات مذهبی شرکت نمی کنی . نوجوون که بودی وضعیتت اینجوری نبود .بعد بزرگتر شدی و پیش خودت خیال کردی عاقلتر هم شدی این ظن وقتی در تو تقویت شد که تو مراسمات مذهبی حضور داشتی و می فهمیدی اونچه که نوحه خون یا مداح داره میگه وهمه – خیالاته – دروغه . دیگه نمی تونستی خودت رو راضی کنی یکی...
-
خبرهای خوش
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1384 16:50
بخاطر کمبود نیرو تصمیم گرفتن کسری خدمت بچه هایی که تو مناطق بد آب و هوا خدمت کردن لغو کنن به این ترتیب 33 روز کسری خدمت من هم پرید و باید به همین میزان بیشتر خدمت کنم .چه خیالیه ما که عاشق خدمت کردن هستیم من تعجب می کنم چرا خدمتکار به دنیا نیومدم ! خبر خوش دیگه ای که دریافت کردم سوخت شدن !(به معنای پریدن و به چیز رفتن...
-
بابا ایهاالناس کمک !!!
دوشنبه 25 مهرماه سال 1384 17:58
چند ماه پیش یه سرباز رو از طرف قرارگاه فرستاده بودن واحدمون برامون یه کاری رو انجام بده چند روزی پیشمون موند و بعد هم برگشت همون قرارگاه . چند سال از من بزرگتر بود و دیر اومده بود خدمت ازدواج هم کرده بود تو اصفهان خونه خریده بود و خانمش اونجا زندگی می کرد خانواده خودش هم اهواز بودن چون اصالتا خوزستانی هستند . چند روز...
-
سندروم آدم حسابی ها
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1384 16:30
Confession بانو رو که خوندم به این فکر افتادم که اگر روزی من هم بخوام اعتراف کنم چه شود . این اعترافها مسایلیه که از دید همه پنهون مونده جاهایی از زندگیه که بقیه رو با زیرکی هر چه تمام تر فریب دادیم ولی خودمون میدونیم چیکار کردیم .کمی که روی این قضیه فکر کردم یاد مطلبی تحت عنوان unmasking the imposter syndrome افتادم...
-
از سر بچگی تا دم پیری : اعتیاد
دوشنبه 4 مهرماه سال 1384 12:48
سازمان ملل گزارشی از وضع اعتیاد در ایران می دهد که به" بم" اشاره دارد. طبق این گزارش:" ایران در سال 2005 رکورد دار تعداد معتادین در جهان است. به طوری که 8/2 در صد از جمعیت 70 میلیونی ایران به مواد مخدر اعتیاد دارند که در جهان بی سابقه است. مثلا در زلزله بم یکی از انواع کمک های ارسالی به این شهر داروی ضد اعتیاد متادون...
-
فهم
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1384 08:22
آنکس که نمی فهمد یک درد دارد آنکس که می فهمد هزار و یک درد دارد آنکس که می فهمد و می خواهد به دیگران نیز بفهماند هزار و هزار و هزار یک درد دارد. زندگی نامه قالیباف شهردار جدید تهران کتیبه بیستون داریوش کبیر کریمی معجزه ای از داستان هزار ویکشب ترفندهای داشتن یک وبلاگ پربیننده سایت تخصصی سلسله سلوکیان (انگلیسی) سایت...
-
سکس عارفانه؟
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 11:12
اوشو(عارف معاصرهندی)می گوید:که سکس تنها انرژی مو جود در جهان است.بنابراین واژه ی انرژی جنسی را چندان کامل نمی داند چرا که از نظر او انر ژی دیگری وجودندارد.سکس تنها انرژی ای است که انسان دارد.انرژی ای که می تواند متحول گرددوبه انرژی والاتری تبدیل گردد.او می گو ید:"سکس میتواند در نقطه اوج خود به مر حله ی عشق ومهر برسدو...
-
نایست حتی اگر...
شنبه 19 شهریورماه سال 1384 17:49
بینندگان عزیز؛ برای شما گزارش می کنیم از شهر مکزیکوسیتی، محل برگزاری مسابقات المپیک 1968.بیننده ی کزارش مراحل پایانی مسابقه ی دوی ماراتن هستید؛ماده ای که در تمام المپیک ها بسیار مورد توجه همگان است ومدال طلایش، گل سر سبد مدال های المپیک.این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره ی جهان پخش می شود.کیلومتر اخر مسابقه...
-
زمانی برای فین کردن اسبها
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 18:11
چند روز گذشته رو برای طی دوره رفته بودم قم .البته خیلی ها قبل از اینکه برم می گفتن نرو یه وقت وبا می گیری و از این حرفا ولی دیدم اگه برم بهتره لااقل چند روز روی پادگان رو نمی بینم و البته اونجا که بودم حواسم حسابی جمع مسایل بهداشتی بود و فقط هم آب معدنی استفاده می کردم و شکر خدا تا این لحظه که یک روز و نیم از بازگشتم...
-
عاشق هووی کتابهامم !
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 20:33
برای خودم یه فایل اکسل درست کردم و توش کتابهایی رو که می خرم و کتابهایی که میخونم رو لیست میکنم اینکار رو از پارسال شروع کردم .اطلاعاتی از قبیل نام نویسنده –مترجم –ناشر تعداد صفحات و قیمت رو هم اضافه می کنم به این ترتیب در پایان سال می تونم بفهمم تو یه سال بخصوص چند صفحه کتاب خوندم چند هزار تومن کتاب خریدم و... .طبق...
-
متنی برای تمام دوران
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1384 20:06
اگه گفتین پارسال این موقع من داشتم چی کار می کردم؟ تو اتوبوس بودم با رفقیم داشتیم می رفتیم شیراز .صبح فرداش باید خودمون رو معرفی می کردیم به پادگان .یادتونه 2 شهریور پارسال اومدم خداحافظی کردم دل همه گرفته بود!!! برای من که خیلی زود گذشت برای شما حتما زودتر گذشته .از 4 شهریور پارسال یعنی از روز اول خدمتم یه کار خوب...
-
آرزوهای بزرگ یک سرباز
یکشنبه 30 مردادماه سال 1384 19:31
اینم از مرداد ! هی به خودم میگم نباید از گذشت زمان خوشحال بشم بلاخره هر چی نباشه این عمر منه که داره سپری میشه ولی هر چی هم از این نصیحت ها به خودم بکنم چون میدونم تنها گذشت زمانه که منو به پایان دوران خدمتم می رسونه ته دلم از گذشتنش خوشحال میشم باید سرباز باشین تا بدونین چی میگم .تا حالا صد مدل برای خودم برنامه مرخصی...
-
مگس
یکشنبه 23 مردادماه سال 1384 20:28
یه برنامه مستند ، یه برنامه مستند در مورد طبیعت از همونایی که من و شما بدمون نمی آید بعضی وقتها که حس و حالش رو داریم بشینیم پاش .چند وقت پیش بود شایدم چند سال پیش زمانش الان دیگه اصلا اهمیتی نداره .در مورد زندگی یه مدل مگس بخصوص بود یادم نمیاد تو کدوم منطقه زندگی می کرد راستش رو بخواین حتی قیافه اش هم یادم نیست توجه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مردادماه سال 1384 20:24
باور کنین من انقدرها هم تنبل نیستم که یه ماه چیزی تو وبلاگ ننویسم .لااقل نصف ماه رو که به سبب نقاشی همه چیز از جمله سیستم اینجانب رو جمع و جور کرده بودیم . همین الان قبل از اینکه این بخوام چیزی بنویسم یه لحظه به این فکر کردم که آیا روزی خواهد رسید که فرزندان من این وبلاگ رو مطالعه کنن؟ از تصورش یه لبخند نیم متری صورتم...
-
آتش عشق است کاندر .....
شنبه 25 تیرماه سال 1384 18:44
مولوی راجع به تأثیر حریم میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلی لطیف می آورد: آنها را به آب و آتش تشبیه می کند، می گوید: مَثَل مرد، مَثَل آب است و مَثَل زن مَثَل آتش؛ اگر حائل از میان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه می کند و آن را خاموش می سازد، اما...
-
گاری منو ندیدین؟
جمعه 24 تیرماه سال 1384 18:15
واین داستان کوچکی است از چخوف که مهاجرانی تو سایت امروز نقل کرده بود : یک گاریچی بود که هر وقت وارد شهر میشد، ماموران و گزمههایی که رفت و آمد انسانها و کالاها را کنترل میکردند با دقت آدمها و کالاهایی را که در گاری بود بررسی میکردند و آخر سر به گاریچی میگفتند که میتواند برود چون هیچ چیز مشکوک یا تقلبی در گاری...
-
جوابهای من
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 19:13
از آخرین نوشته ام تو بلاگ اسکای دو ماه می گذره .تو این مدت تو بلاگفا می نوشتم دلیلش رو همونجا نوشتم . برای اینکه آرشیو وبلاگم کامل باشه همه اون نوشته ها رو تو پست قبلیم آوردم . از دوستانی که تو این مدت لطف داشتن و سر زدن ممنونم .بله سحر خانم شما رو خاطرم هست فکر میکنم تو نوشته های قبلیم به آقایون هم اشاره کرده باشم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 19:09
جمعه 10 تیر 84 جامعه ایرانی شاید برای شما هم جالب باشه که بعد از چند نوشته متوالی به یکباره یک هفته تمام چیزی ننوشتم نمی تونم منکر این قضیه بشم که از انتخاب احمدی نژاد بهت زده شدم .روز اول که حال خوشی نداشتم ولی بعد به این نتیجه رسیدم که این انتخاب به هر جا که بیانجامه تجربه دیگری است برای ملت ما .یادمه جناب احمدی...
-
مجموعه تهی
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1384 14:23
امروز مرخصی ودم برای کاری رفتم ثبت احوال . چیزهای جالبی اونجا دیدم از جمله خانمی که دو بار شوهر کرده بود و اومده بود شناسنامه جدید بگیره چند تا خانم دیگه هم به همین شکل بودن جالب اینه که از همدیگه پنهان هم نمی کردن و شگردشون رو به هم میگفتن . من دختر دایی خودم هم با یکی عقد کرد شش ماه بعد طلاق گرفت رفت یه شناسنامه نو...
-
تشنه
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 20:13
همینطور اتفاقی داشتم یکی از این مجله خانوادگی های سه تا صدتومنی رو ورق میزدم که چشمم به مطلب ارسالی یه دختر خانم خورد: " انقدر تشنه محبتم که هر چقدر محبت ببینم باز کمبود آن را در تمام جوارح بدنم حس میکنم ! گاهی از سر نادانی آرزو می کنم به بیماری لاعلاجی مبنلا شوم تا توجه و محبت دیگران را جلب کنم !!!(مععععععععع) به خدا...
-
Multiply
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 23:26
نمی دونم از گذشت زمان با این سرعت سرسام آور باید خوشحال باشم یا ناراحت ؟ خدا کنه فرشتگان آسمانی حواسشون باشه و وقتهای تلف شده رو به ته عمرمون اضافه کنن . البته من که تو ضربات پنالتی تکلیفم مشخص خواهد شد (یعنی میخوام بگم که دو تا نیمه اضافه هم بازی میکنم و باز هم هستم !!!) در روزهای گذشته بعضی هاتون که با من از طریق...
-
هچه!!!
سهشنبه 30 فروردینماه سال 1384 19:07
فیلم Dumb & Dumber با هنرنمایی جیم کری رو دیدین؟ گذشته از صحنه های خنده دار بیشمار فیلم که بعضی وقتها از شدت خنده حتی اشک آدم رو هم در میاره (مثل دل پیچه آقاهه !!!) یه صحنه هست که علاقه خاصی بهش دارم اونجاییه که جیم کری بعد از کلی ور رفتن با خودش تصمیم می گیره در مورد علاقه خودش با اون خانمه صحبت کنه و می پرسه...
-
اندر یم حوادث دهر!
شنبه 27 فروردینماه سال 1384 17:24
قبل از هر چیز یه معذرت خواهی برای اینکه یه مقدار تو وبلاگ نویسی سرد شدم دلیلش هم اینه که فکر میکنم کلیشه ای شدم حس میکنم که حرف هام تکراری شده و می بینم که خواننده های وبلاگ کم شدن و نظراتشون هم معمولا ربطی به نوشته نداره و این نشون میده که علاقه ای به اونچه نوشته شده ندارن . آقا ما نخواستیم در امر وبلاگ نویسی...
-
مواظب باش جک
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 09:10
چند ماه پیش کتابی از جک ولش میخوندم که چون بسیار بد ترجمه شده بود تا آخرش هم نخوندمش این آقای جک یکی از مدیران عالی رتبه جنرال الکتریک ایالات متحده بود و تو کتابش به این اشاره کرده بود که موفقیت خودش رو مدیون مادرشه که در دوران کودکی به او اعتماد به نفس میداده .تعریف میکنه وقتی بچه بوده و لکنت زبون داشته و بهمین خاطر...
-
خاطره
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1383 10:45
زندگی بایگانی خاطراته .اگه دقت کنین متوجه میشین بیش از یک لحظه نمیشه در زمان حال زندگی کرد!!! مثلا شما دو جمله قبل همین نوشته رو در زمان گذشته خوندین البته گذشته بسیار نزدیک حالا از کجا میدونین خوندین ؟ چون یادتون میاد .ببینم از یکسالگی تون چی یادتون میاد؟ از دوسالگی تون چطور؟ بله چیزی یادتون نمیاد تصویری که از آن...
-
خون من
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1383 15:54
از چند سال پیش هر سال حداقل یه نوبت خون اهدا می کنم امسال اینکار رو نکرده بودم دیروز طرفهای میدون انقلاب کار داشتم یه سر هم رفتم خیابان وصال .ساعت حدودا شش بعدازظهر بود تاحالا تو این ساعت مراجعه نکرده بودم نمیدونستم تو این ساعت هم خون می گیرن یا نه؟ پاسخ مثبت بود چند نفر هم قبل از من نشسته بودن .نسبت به سالهای قبل...