حسنک کجایی؟

فردا قراره دو نفر از اهواز بیان من چیزی رو که خودم بلد نیستم بهشون آموزش بدم . خبر رو ظهر امروز بهم اعلام کردن قرار شد یه برنامه هم تهیه کنم که از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر چی میخوام بهشون یاد بدم !!! وقتی بهش فکر می کنم خنده ام میگیره ! فردا چه سمبلی بکنم من !

 

بعد از دوهفته چک و چونه زدن با پارس آنلاین امروز برای اتاق کارم ADSL گرفتم ولی اندازه dial up هم سرعت نداشت . نکته جالب اینجاست که شخصی که اومده بود سیستم رو نصب کنه خودش سیستم رو تست کرد و به روش نیاورد گفتم پدر جان اینکه سرعت نداره خیال کرده بود من خرم (نمی دونست که واقعا ..رم!!!) داشت سرعت کم اینترنت رو ماست مالی می کرد .در نهایت فهمیدم خطوط فیبر نوری مخابرات همین امروز دچار مشکل شده و تا فردا درست میشه اینو گفتم که قدری از وجدان دردی که بخاطر سمبل فردا دچارش شدم تقلیل پیدا کنه . همه دارن سمبل می کنن ما هم روش !

 

یکی از همکارا چند روز بود با خانمش شده بودن کارد و پنیر و از پشت خط تلفن برای هم خط و نشون می کشیدن لابد می تونین حدس بزنین دیدن و شنیدن چنین وقایعی چه اثرات نامطلوب زیست محیطی روی بروبچ مجردی مثل داداشتون میذاره . خلاصه من طی این چند روز چندین بار سجده شکر بجا آوردم که کسی تو زندگیم نیست . امروز ولی قضیه فرق کرده بود زندگی شیرین شده بود و روز از نو روزی از نو . حالا من موندم سر دوراهی فکر کنم بهتره باشه برم سجده هام رو پس بگیرم !

 

مال خودم نیست ولی بخونین حالش رو ببرین :

 

گاو ما ما می کرد

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.

دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله  درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند.

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد

او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.

او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیکر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

آفساید سیاسی

عده ای تو ایران هستن که بدشون نمیاد از همه چیز بهره برداری سیاسی کنن . پس از حرکت زشت زیدان در فینال جام جهانی شایع شد که شنیدن واژه "تروریست مسلمان" او رو به چنین عکس العملی وا داشته .عده ای کم طاقت در ایران مبنای کار رو بر همین شایعه گذاشتن و حتی تحمل نکردن دلیل رو از زبان خود زیدان بشنون . به این ترتیب طی روزهای گذشته موجی از حمایتهای نهادهای حکومتی از بازیکن مسلمان فرانسوی رو داشتیم که برای من یکی بسیار عجیب بود . خاطرم هست هشت سال پیش هم قبل از بازی با امیرکا میگفتن این بازی اصلا سیاسی نیست (احتمالا برای اینکه اگر ایران باخت بتونن راحت از کنارش رد شن ) ولی بعد که ایران برد قضیه رو کاملا سیاسی کردن خاطرتون که هست .

تناسخ

جایی که کار می کنم چند مهندس دیگر هم هستند که چند سالی است دارند کار می کنند و می توان گفت هنوز هیچ ندارند نمی خواهم مثل آنها شوم باید کاری کرد .

 

چند روز پیش فیلم " تولد" رو دیدم با بازی نیکل کیدمن . از بازی وباید اعتراف کنم از چهره نیکل کیدمن خوشم میاد در این فیلم هم به نظرم خیلی خوب بازی کرده بود به صحنه ای که تو سالن کنسرت بازی می کنه توجه کنین برای چند دقیقه دوربین تنها کلوزآپ او رو نشون میده و او در همین چند دقیقه باید بدون حرف زدن و با تغییر حالات چهره احساسات مختلفی رو به بیننده منتقل کنه . آنا و شان زوجی هستند که بسیار همدیگر رو دوست دارن شان می میره ده سال طول میکشه که آنا بتونه ورود مرد دیگری رو به زندگیش بپذیره و درست زمانیکه همه دارن برای ازدواج مجدد آنا آماده میشن سر و کله  پسر بچه ای ده ساله پیدا میشه که ادعا میکنه شوهر آناست .... فیلم در مجموع خوش ساخت نیست ولی اگر مثل من به مباحث ماورایی علاقه مند باشین برای اینکه مدتی ذهنتون رو درگیر افکار این چنینی کنه بد نیست . همونطور که متوجه شدین فیلم از تناسخ reincarnation صحبت میکنه تناسخ یعنی دوباره زنده شدن پس از مرگ این بار درقالب موجودی دیگر . این طرز فکر از آیین بودایی گرفته شده و در سایر ادیان و فرهنگها هم رسوخ کرده . بوداییها با این طرز تفکر جواب خیلی چیزها رو میدن . به اعتقاد اونها هر کاری در این دنیا کنین در همین دنیا جزاش رو خواهید دید . این عکس العمل "کارما" نام داره اگه زندگینامه گاندی رو خونده باشین میدونین که شدیدا به کارما اعتقاد داشته . بر مبنای کارما اگر شما در زندگی تون به کسی تجاوز کردین و عوضش رو ندیدین در زندگی بعدی دختر میشین و بهتون تجاوز می کنن اگر مال کسی رو خوردین مالتون رو میخورن و خلاصه تا وقتی کاملا پاک نشدین تو همین چرخه اسیر هستین هی میمیرین و هی بر میگردین تا اینکه به حدی از کمال برسین تا بتونین وارد دنیای بعدی شین اگر خاطرم باشه هشت تا دنیا وجود داره یعنی پس از این دنیا هم باید تو دنیا های دیگه در پی کسب کمال باشین . خیلی از چیزهایی که با منطق بشری سازگاری نداره رو از این طریق توجیه می کنن مثلا شما هم ممکنه گداهایی رو گوشه خیابون دیده باشین که دست و پا ندارن و اصلا شرایط برای رشدشون مهیا نبوده ولی با کارما همه اینها رو میشه توجیه کرد . البته اونها تمام موجودات زنده رو در این سیکل قرار میدن جالب اینجاست که نشونه هایی از این طرز تفکر در اشعار مولوی هم هست . مشکلاتی که در سر راه بشر سبز میشه برای اینه که به او چیزهایی رو بیاموزه اگر بشر درسی رو که باید یاد بگیره فرا بگیره دیگه چنین مشکلی سر راهش سبز نمیشه وگرنه در زمان دیگری همون مشکل دوباره جلوی راهش سبز میشه . تا وقتی یاد نگیری خشمت رو کنترل کنی جلوت سبز میشه و بهت صدمه میزنه تا وقتی نتونه کینه رو از وجودت خالی کنی نتونی بر هوی و هوست تسلط داشته باشی و ... اگر دقت کنین درسهایی که زندگی میخواد به ما بده همون درسهاییه که میخواسته به پدربزرگهامون هم بده و زمان شاید برای ما مهم باشه ولی برای آفرینش اهمیتی نداره شاید ما امروز بتونیم خیلی چیزها رو راحت تر یاد بگیریم ولی چالشهای اصلی زندگی مون که ما رو تو برخی چرخه ها قرار میده چیزهای دیگه ایه .

 

A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that others throw at him

 

God created you. Not only that, he loves you so much that he wants you to spend eternity with him.

 

Joy exists not in the things but in the seeker.

 

باز که دارم نق می زنم !!!

 

 یه سال از انتخابش میگذره . شعارش این بود که میشود و می توانیم . من که فکر نمی کردم دیگه انقدر بتونه . بابا دست مریزاد !!!

 

اینجایی که کار میکنم چون فقط من مهندس مکانیک هستم فکرهای عجیب و غریبی می کنن یعنی فکر می کنن اگه بهم بگن برو شاتل بساز باید بگم چشم فقط یه دو هفته بهم وقت بدین . یه شرکتی یه مناقصه ای گذاشته بود برای یه کار کاملا حرفه ای .مدیرمون فشار آورد که ما هم بریم عرض اندام کنیم . حالا بگذریم از اینکه چقدر از اطلاعات فرم اولیه ای که نفر قبل من پر کرده بود خالی بندی بود . حالا به این مرحله رسیدیم که باید فرم نهایی رو پر کنیم . تحت فشار این بابا مجبور شدم تو چند تا فیلد که هیچ چیزی ازشون نمیدونم کارشناس بشم . خب اگه کارشناس شدن به همین سادگی بود که شرکت اصلی هم مغز خر نخورده بود یه آگهی تو صفحه آخر راهنمای همشهری میداد و صد تا مثل من رو استخدام می کرد پولش رو هم میذاشت تو جیب کوچک سمت راست کتش !

 

چند روز پیش تو میدون توحید یه پارچه نصب کرده بودن از قرار معلوم عده ای میخواستن بمناسبت این ایام تشییع جنازه نمادین ترتیب بدن . نمی دونم چرا تو این 14 قرن گذشته به فکر کسی نرسیده بود چنین کاری بکنه . فکر کنم چند وقت دیگه یه عده بچه باهوش پیدا شن مرقد نمادین هم ایجاد کنن و عده ای هم ....

 

همیشه تو ایرانی بودنم شک داشتم بخصوص با وضعیت آبا و اجدادی که دارم و می دونم چند نسل قبلم مهاجر بودن ولی حالا دیگه دارم به این باور میرسم که صد در صد ایرانی هستم . موضوع از این قراره که خودمومیکشم و با هزار مدل برنامه ریزی دقیقه به دقیقه تو وقتهام صرفه جویی می کنم بعد یه روز می بینی کل روزم رو آتیش زدم رفت پی کارش .

 

خط زیر رو هم بچه گربه ام نوشته 5 روز دیگه سه ماهش میشه فکر کنم اولین گربه وبلاگ نویس دنیا باشه !!!:

.ولب.ولب1سیییی5فق

 

کرایه ماشینها رفت بالا خیلی چیزهای دیگه هم باهاش رفت بالا گفتن اشتباه کردیم کرایه ها رو آوردن پایین ولی باقی چیزا پایین نیومدن . حقوق کارگرها رو بردن بالا خیلی ها از کار بیکار شدن حقوقها هم عملا بالا نرفت گفتن حقوقها توافقی باشه (یعنی مثل سابق) ولی دیگه دیر شده بود به یکباره شایع کردن وامهای مسکن رو میدن خونه ها 30 درصد کشیدن بالا هنوز وام خیلی ها رو ندادن لبنیات رفت بالا قراره بکشنش پایین قراره نون گرون شه اگر بنا دارن بعد ارزونش کنن اصلا چرا گرونش می کنن ؟