نشتی

  بعضی وقتها زندگی مثل یه سیستم هیدرولیک میمونه که با فشار روغن کار میکنه یه چند وقت که میگذره اتفاق خاصی نیفتاده ولی دیگه کارها مثل سابق پیش نمیره تو این حالت احمقانه ست اگه بخوایم فشار اولیه رو زیاد کنیم چون مشخصات سیستم تغییری نکرده بیاد بگردیم جایی رو که نشتی روغن داریم رو پیدا کنیم  و درستش کنیم تا کارها مثل گذشته رو براه بشه .بعضی وقتها درک نکته ای به این سادگی تو زندگی خیلی سخت میشه .لابد برای خودتون هم پیش اومده که الکی زور بزنین نه؟

 یه استادی داریم که می گفت همین حالا سر کلاس به مطالبی که میگم حسابی توجه کنین چون پس فردا تو محیط کاری کسی جواب سئوالاتتون رو نمیده ولی من بهتون توصیه میکنم که اگه چیزی رو میدونستین و کسی ازتون پرسید شما بهش بگین چون آدم هر چی بده از این طرف بیشتر دریافت میکنه . تا حالا براتون پیش اومده که می تونستین برای کسی کاری انجام بدین ولی تردید کردین؟ گفتین که بابا خودم مثلا کلی زحمت کشیدم فلان چیز رو خریدم یا بدست آوردم حالا مفت و مجانی بذارمش در اختیار یه نفر دیگه؟ یا بابا خودم چند تا کتاب اضافی خوندم تا در مورد فلان چیز اطلاعات کسب کردم حالا همون اطلاعات رو ساده تر و قابل فهم تر در اختیار کس دیگه ای بذارم؟ من خیلی ها رو دیدم که اینکار رو نمیکنن .مطمئنم خودتون هم دیدین .دوست دارم من و شما اینطوری نباشیم یعنی هر کاری از توانمون برمیومد برای دیگران بکنیم چون از دنیا همین چیزاش برای آدم میمونه.

 از شهره بخاطر تذکری که داده بود تشکر میکنم فکر میکنم درست میگه اینا همش بخاطر شیطنت بیش از حده باور کنین !!!

 یه کاری رو چند وقت پیش انجام داده بودم و فکر میکردم نتیجه کار قابل قبول بوده ولی دیروز متوجه نشدم که اینطور نبوده باید حواسم رو جمع کنم اینبار حرفه ای تر عمل کنم (چقدر هم حرفه ای بودن به من میاد !!!)

 ما که دیروز نتونستیم بازی تیم ملی رو ببینیم ولی نیتجه بدست اومده خوبه فقط امیدوارم مثل بازیهای چهارسال پیش تو لبنان نشه که تو بازی اول خود لبنان رو چهار بر صفر شکست دادیم و باقی بازیها رو خراب کردیم .ظاهرا قطری ها تروسیه رو برکنار کردن شاید این قضیه تو بازیهای مقدماتی جام جهانی به نفع ایران تموم بشه .

3 گل درون دروازه تایلند، ایران جام سیزدهم را با قدرت آغاز کرد

نوار ویدئویی گردن زده شدن یک مهندس امریکایی روى اینترنت قرار گرفت

با زودتر خلاص شدن از دنیا مخالفید یا موافق؟

افزایش چشم گیر جراحی های زیبایی در شهرهای بزرگ ایران

وجود خلاء در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران

فیلترینگ هفت میلیارد تومانی از نوع ابلهانه

طرح تلویحی لزوم بررسی احتمال تجاوز به زهرا کاظمی از سوی عبادی

رژینسکی :حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران به زیان آمریکاست

مطلب طنز از ابراهیم نبوی: قصه لنگه کفش و سیندرلا و پسر حاکم

جماعت زبون نفهم

دیدین این بچه کوچیک های چند ماهه که زار میزنن ملت همه شروع میکنن اظهار نظر کردن : لابد جاش رو خیس کرده ، احتمالا گند زده تو پوشکش ، شاید گرسنه شه ، گرمشه ، سردشه ، چشمش زدن ، دلش درد میکنه ، احساس غریبی میکنه ! ، قلنج کرده ، نمی دونم چی چی سوز شده و غیره .اگه دقت کنین یه سری خانمها خبره امورد نگهداری کودک هستن بچه که جیک میزنه میدونن چشه . برای اینکه بتونین از وجود بچه نهایت استفاده رو بکنین و بچه شاداب باشه و حسابی بخورینش باید زبونش رو بدونین . بعضی وقتها بچه درونمون شروع میکنه به زار زدن (برای من شروع میکنه به زر زدن !!!) این حالت هم مثل همون موردیه که گفتم باز هم هر کسی برای خودش یه نسخه می پیچه اگه زبون بچه درونتون رو بدونین هیچ وقت افسرده و عصبی نمیشین از زندگی هم لذت میبرین .از این به بعد حواستون رو جمع کنین هر وقت حالتون گرفته بود و عصبی بودین دقیق قضیه رو بررسی کنین تا ازاین پس سریعتر حالاتی رو که براتون پیش میاد شناسایی کنین .چطور وقتی صبح میخواین سوار ماشینتون بشین و صدای غیر عادی میشوین نگران میشین  ولی چند روزه روحیه تون ریخته بهم ککتون هم نمی گزه ؟ بعد که حسابی زد روزگارتون رو خراب کرد تازه میگردین دنبال راه حل.

  دیروز جریاناتی برام پیش اومد که حسابی اعصابم رو بهم ریخت . مثل این کارتون ژاپنی ها شب قبل از اینکه بخوابم داشتم فکر می کردم و بعد به این نتیجه رسیدم که هر چی هم که برام پیش اومده بود نباید اعصاب خودم رو انقدر خرد می کردم چون ارزشش رو نداشت .کاری که من کردم این بود که آرامشم رو از دست دادم و چند ساعت ناراحت و بهم ریخته بودم و از این حس شاید هیچ کس خبر دار نشد و هیچ فایده ای هم برام نداشت .فکر میکنم خیلی راحت همون موقع میتونستم با خودم کنار بیام ولی اینکار رو نکردم جالب اینجاست که آدم هر چی به خودش اجازه میده عصبی تر بشه مثل بنزینیه که رو آتیش می ریزی و تازه آتیش درونت بیشتر میشه .دیگه تصمیم گرفتم از این به بعد حواسم رو بیشتر جمع کنم و به خودم اجازه ندم به همین سادگیها سلامت روانم (اگه روانی باقی مونده باشه !!!) رو به خطر بندازم . آقا ازقدیم گفتن هر گلی با لبخند زیباتر است ! حالا اگه ما تو ایران زندگی میکنیم که سیستم اداریش اعصاب برای آدم نمیذاره چاره ای نیست باید بی خیال شد تا بگذره !

 اگر به مباحث مواد هوشمند و منطق فازی علاقه مند هستین به اطلاعتون میرسونم که تو سایت اورکات دو تا انجمن به همین نام ایجاد کردم خوشحال میشم عضو شین .

یه کلیپ فلش برای بچه دوستها

برجک

  بد نیست بدونین برج 318 متری ایفل که یکی از جاذبه های توریستی مهم فرانسه است در سی و یکم ماه مارس سال 1889 افتتاح شد . مهندس طراح اون شخصی به نام گوستاو ایفل بود و ساخت اون دو سال و دو ماه و پنج روز طول کشید .این برج سالیانه بطور متوسط پنج میلیون و نیم بازدید کننده داره .اگر چنین برجی قرار بود تو کشور ما ساخته بشه چند سال طول می کشید؟ اگر این برج تو کشور ما بود تو هر دوره که حاکمیت کشور عوض میشد اسم برج هم عوض میشد و احتمالا تا حالا چند تا اسم عوض کرده بود البته یه چیزی که واضحه اینه که اسم مهندس طراح رو هیچوقت رو برج نمیذاشتن.

  این روزها صحبت از بهشت و جهنم و اینها یه مقدار بچه گونه شده .انسان مترقی امروز ! دیگه بیدی نیست که با این بادها بلرزه .البته  شاید سطح فکر بشر بالا رفته و دیگه می تونه دل خودش رو با وعده و وعید خوش کنه (پس چرا شونصد نفر میرن تو بانک پول میریزن تا شاید اون یه دونه بنز الگانس به اسم اونا در بیاد؟) من کاری با این چیزاش ندارم چیزی که برام جالبه قصه بابا آدم و ننه حواست که تقریبا یه جورایی تو همه فرهنگهای دنیا وجود داره .بعضی جاها خیلی به داستان شاخ و برگ دادن ولی به هر حال اصل داستان حفظ شده .شیطان هم شخصیت جالبی داره .تو یه سری از داستانها خودش رو به شکل افراد دیگه در میاره (ببینم شما که شیطون نرفته تو جلدتون؟ لای ورقهاتون هم نیست؟ خوب بگردینا!!!) شیطان هر چی و هر کی که هست از نقاط ضعف انسان خوب خبر داره برای همین میتونه اولین انسانهای خلق شده رو همونجا تو بهشت خدا فریب بده و خلاصه اجداد ما رو دی پرت میکنن میفرستن رو زمین ! تو خود زمین هم داستانهای جالبی ازشون نقل میشه مثلا اینکه حیوانات هم حرف میزدن (یا انسان قدرت فهم زبون حیوانات رو داشته ) و ماجرایی که بین آدم و یکی از گاوها پیش میاد(گاو نر بوده بابا !!!) و باعث میشه این قابلیت به خواست خود آدم ازش گفته شه . گفتم خواست خود آدم یاد یه داستان دیگه افتادم که قومی از بنی اسراییل از پیامبرشون میخوان که برو از خدا بخواه مرگ رو ازمیون ما برداره .پیامبرشون گفت بی خیال بابا بی کار بودین گیر دادین به مردن چی کار دارین به این چیزا ؟ گفتن تو بمیری نمیشه ما بابا ننه مون و بچه هامونو دوست داریم اینا جلوی ما تلف میشن دل ما براشون چلوکباب میخواد. دیگه هی از اون پیامبر گفتن و از اینا نشنفتن .رفت و از خدا خواست و مرگ از میونشون برداشته شد .یه چند سالی که گذشت پیراشون افتادن به تر تر و زیرشون لگن بیار و گندشونو تمیز کن و خلاصه خر بیار و گه بار کن!!! مریض میشدن پیر و ضعیف میشدن ولی مردن تو کارشون نبود .بدبخت جوونه صبح میرفت جاده مخصوص سر کار تا بوق سگ تو کارگاه تراشکاری کار میکرد یه لقمه نون در میاورد باید با همون تا هفت جدش رو سیر میکرد تازه شب هم که میومد تو اون اتاق 12 متری که داشت چهل و نه تا چشم می پاییدنش (لابد یکی شون یه چشم بوده !!!) خلاصه هم خودش شاکی شده بود هم زنش  . اینه که رفتن گفتن بابا غلط کردیم چه میدونستیم این جوری میشه بگو عزراییل بیاد اینا رو ببره پول چاییش رو هم خودمون مخلصشیم میدیم .

  آقا اگه میخواین یه ذره بخندین فیلم Animal رو گیر بیارین ببینین من که خیلی وقت بود از تماشای فیلمی انقدر نخندیده بودم مخصوصا صحنه ای که با اون خانم رفتن رستوران شام بخورن خیلی خنده دار بود .

  برای شما هم پیش اومده یا نه؟ بعضی وقتها یه کاری با کامپیوتر انجام میدین که خیلی هم ظریفه و کلی وقت میذارین روش و کلی اعصاب و انرژی یه دفعه برنامه قاط میزنه و بسته میشه و شما که میدونین کاری که انجام میدادین دیگه پریده دوست دارین مثل این شخصیت های کارتونی تو سرندی پیتی یه جوری گریه کنین که خونه رو آب ببره . بابا یه ساعت روش کار کرده بودم آخه ناکردار !!!

               

مطلب جدید

 نمیدونم فقط برای من اینجوری شده یا برای شما هم همینه .تازگی زمان خیلی زود برام میگذره روزم یه جوری شب میشه انگار که فقط چند ساعت گذشته و مثلا برای خودم هم عجیب به نظر میرسه وقتی میبینم تقریبا یه هفته از آخرین نوشته ام تووبلاگ گذشته .بابا من که همین دیروز مطلب جدید نوشته بودم!

 چند روز پیش فیلم "خانه ای از شن و مه " رو با زیر نویس فارسی و با کیفیت عالی و البته بدون سانسور!!! تماشا کردم .فیلم خیلی جالبی بود از اون فیلمهایی که نمیدونستی باید طرف کی رو بگیری . هم کتی بنده خدا مظلوم واقع شده بود و هم آدم دلش برای خانواده سرهنگ بهرانی میسوخت .خلاصه آخرهای فیلم داشت باز هم مارو جو میگرفت !!!(آخه تو چرا انقدر احساساتی هستی پسر!)

  دیروز دو تا پسر ناشنوا رو دیدم .چند سالی از خودم کوچیک تر بودن .حسابی شاد و قبراق بودن و کلی هم به خودشون رسیده بودن و تیپی بهم زده بودن.با اینکه با زبون اشاره با هم حرف میزدن ولی میتونستی شادی رو از نگاهشون بخونی .صبح هم همینطور که داشتم خیابون رو نگاه میکردم دیدم تو یکی از ایستگاههای اتوبوس یه آقایی همینطور که ساک غذاش تو بغلش بود نشسته خوابیده بود ! فکر میکنم دیرش هم شده بود چون ساعت از هشت صبح گذشته بود پیش خودم گفتم بنده خدا چقدر خسته بوده که نتونسته جلوی خودش رو بگیره و همونجا خوابیده .

 سایت اورکات هم چیز جالبیه چند وقت پیش تو وبلاگ کانادایی کوچ خوندم که طرف دوست قدیمیش رو از این طریق پیدا کرده ولی چیزی که خیلی بیشتر از این توجه منو به این سایت جلب کرده جایگاه سوم ایران در بین تمام کشورهای دنیاست که با توجه به تعداد بسیار کم کاربران اینترنت تو ایران شاهکاره .البته بعضی ها این قضیه رو متاثر از شرایط اجتماعی درون ایران میدونن هم میشه گفت بله و هم میشه گفت نه .چون در مورد وبلاگ نویسی هم همین ادعا رو تکرار کرده بون که لااقل برای وبلاگ نویسان ایرانی خارج از کشور نباید مصداق داشته باشه . آقایون و خانمهای رشته جامعه شناسی پروژه از این بهتر چی میخواین؟ برین روی همین تحقیق کنین که چرا جامعه ایرانی به این چیزا انقدر گرایش نشون میده ؟ به هر تقدیر کاری که اورات کرده اینه‌: دهکده جهانی رو از اونی هم که بود کوچیکتر کرده .مطلبی در همین زمینه

  جون مادرهاتون یه نگه به "محل ورود بازدید کنندگان " وبلاگ من بندازین. من اصلا نمیدونم موضوعی که اینا به دنبالش سر از وبلاگ من در میارن چه مناسبتی با نوشته های من داره؟

 

 

کلیپ فلش: راکیدسته جمعی رفته بودیم زیارت

لبنانیها هم مثل ایرانیها زیاد بینی شونو جراحی می کنن

چرا دختران ایرانی دوست دارن در خارج از کشور زندگی کنند؟

"قدرت جوانان در ایران " به نقل از اشپیگل

آلیا: چنانچه تعدد زوجات برای خوشگذرانی باشد حرام است!

ناهارخوری زنان نماینده مجددا جدا شد!

برخورد وسیع پلیس با زنان شلوار کوتاه پوش در تهران

ایوانکوویچ: مثل برق و باد بر حریفان خود حمله می کنیم

جذب نخبگان کشور در سایه المپیادهای جهانی

جسد مارلون براندو سوزانده شد