خبرهای خوش

  بخاطر کمبود نیرو تصمیم گرفتن کسری خدمت بچه هایی که تو مناطق بد آب و هوا خدمت کردن لغو کنن به این ترتیب 33 روز کسری خدمت من هم پرید و باید به همین میزان بیشتر خدمت کنم .چه خیالیه ما که عاشق خدمت کردن هستیم من تعجب می کنم چرا خدمتکار به دنیا نیومدم ! خبر خوش دیگه ای که دریافت کردم سوخت شدن !(به معنای پریدن و به چیز رفتن منظورم فناست) مرخصی تشویقی هایی بود که گرفته بودیم و مسئول محترم نیروی انسانی می بایست ثبت می کردن که به دلیل کمبود نیرو ترجیح دادن اینکار رو نکنن بلکه نیروها 4 روز بیشتر در خدمتشون باشن . خبر آخر اینکه بعد از فرستادن فوق دیپلمهای عزیز به بالای برجک برای پست دادن آقایون تصمیم گرفتن از لیسانسه ها هم برای پست استفاده کنن !!! فکرش رو بکنین یه افسر بره داخل همین برجکهای فلزی کنار خیابون که همه تون دیدین و پست بده .جالب اینجاست که به کسانیکه پست میدن سلاحی هم تحویل داده نمیشه و فقط یک حضور فرمالیته ست . این مورد آخر انقدر مسخره ست که هیچ جور نمی تونم هضمش کنم تا به یه سنت تبدیلش نکردن باید جلوش رو گرفت شنبه میرم بازرسی ببینم چی میشه . امروز رو چون مسئولین واحدهای مختلف تشریف نمی آوردن تعطیل اعلام کردن منتها مسئول عزیز بنده فرمودن تشریف میارن و لذا حضور اینجانب هم الزامی است من هم برای اینکه نرم پیشنهاد صلح چلمن چای رو دادم و حاضر شدم در ازای 10 صفحه ترجمه کردن تو خونه بهم اجازه بده که امروز رو نرم . از صبح هم همه کار کردم غیر از نگاه کردن به اون متنها . مطابق معمول کار میمونه برای دقیقه نود .

 

یکی از دوستان اینترنتی ژورنالیست از آب در اومده و برای چند تا روزنامه مطلب می نویسه ." روزهای مقدس" رو که در مورد ماه رمضان نوشته می تونین اینجا بخونین . چقدر خوبه آدم از طریق اینترنت می تونه با این همه آدم آشنا بشه .

 

مسلمونها خوب تودنیای مجازی فعال شدن .سایت اسلام آن لاین مطالب جالبی در مورد اسلام و مسلمانها جمع آوری کرده .بخشی از سایت به مسایل دنیای معاصر اختصاص داده شده و مقالات و بحثهای جالب دیگه ای هم میشه اونجا پیدا کرد . ماه رمضون شده ما هم بدمون نمیاد تو اینترنت چرخ اسلامی بزنیم !

کت استیونز خواننده انگلیسی بود که بعدها به دین اسلام مشرف شد و اسم "یوسف اسلام" رو برای خودش انتخاب کرد .بخونین : چگونه مسلمان شدم رو از زبان خودش ببینین : سایتهای مرتبط دیگر رو .

 

همونطور که میدونین محمدالبرادعی بطور مشترک برنده جایزه نوبل صلح امسال شد که این امر تحلیل های مختلفی رو از رسانه های مختلف در پی داشت .بعضیها این جایزه رو محصول خوش خدمتی او به امریکا می دونستن .نویسنده این متن هم همین عقیده رو داره . صرف نظر از عقیده ای که داره از این قسمت از نوشته اش خیلی خوشم اومد :

The agency’s work is all about nonproliferation and not about nuclear disarmament. I have never understood the logic of nonproliferation at the expense of global disarmament. This is like having a gang drunks beat up sober people for the crime of desiring alcohol. Why? Because they might become drunk and violent. Go figure

 

کودکانى که صاحب فرزند میشوند

یک کلیپ فلش خارجی در مورد اسلام

تحریک ،ابزاری برای بازجویی در گوانتانامو

مرخصی اجباری برای فرزاد حسنی مجری برنامه جزر و مد!

نشانه های بارداری (انگلیسی)

در عرض 5 هفته، 8 کیلو وزن کم کنید (انگلیسی)

باربی مسلمان ! (انگلیسی)

اینجا هم خیلی مطلب برای خوندن پیدا می کنین : مردمان – پورتال جوانان ایرانی 

 

بابا ایهاالناس کمک !!!

چند ماه پیش یه سرباز رو از طرف قرارگاه  فرستاده بودن واحدمون برامون یه کاری رو انجام بده چند روزی پیشمون موند و بعد هم برگشت همون قرارگاه . چند سال از من بزرگتر بود و دیر اومده بود خدمت ازدواج هم کرده بود تو اصفهان خونه خریده بود و خانمش اونجا زندگی می کرد خانواده خودش هم اهواز بودن چون اصالتا خوزستانی هستند . چند روز پیش که قایمکی از واحدمون جیم زده بودم یه سری رفتم کتابخونه چند تا روزنامه رو هول هولکی خوندم و تصمیم گرفتم تا لو نرفتم برگردم .تو راهرو یه مرده متحرک دیدم که داره به سمتم میاد همون بابا بود . یه سلام و علیکی کردیم و بعد فهمیدم زندگیش حسابی ریخته بهم .خانمش تومور مغزی داشته اینها هم که بیمه نبودن خرج دوا و درمون زندگیشون رو نابود کرده 45 میلیون خرج کرده بود و 15 میلیون هم چک داده بود که نمی دونست پولش رو از کجا قراره تامین بکنه خودش و پدرش هر چی داشتن فروختن حتی موبایل و طلا و جواهراتشون رو . بدجوری به کمک احتیاج داشت حتی به سرش زده بود که ظهر بعد از نماز موضوع رو با جماعت نمازگزار در میون بذاره که البته اینکار رو نکرد . خدا چنین وضعیتی رو پیش پای هیچ مردی نگذاره . هیچ چیز برای یک مرد تلخ تر از شکسته شدن غرورش نیست . می گفت شبها خوابش نمی بره اینو لازم نبود بگه قیافه اش و صورت رنگ پریده اش داشت داد میزد چند شبه نخوابیده . وظیفه خودم دونستم این قضیه رو با مسئولینمون در میون بگذارم البته از شنیدنش خیلی ناراحت شدن ولی احتمالا انقدری مشکل تو زندگی شون هست که نمی تونن به یه آدم نیازمند ولو اندک کمک کنن . اینجور خبرها خیلی زود تو محیط ها کوچک پخش میشه وقت نماز فهمیدم تقریبا همه از قضیه آگاه هستن . بابا مردم ما بی احساس شدن مردم ما خودخواه شدن . به اینجور مسایل که میرسن یه جوری خودشون رو توجیه می کنن که شرایط کمک کردن رو ندارن واز بغلش رد میشن . باور کنین این قضیه تو هر کدوم از کشورهای بی دین غربی اتفاق می افتاد جماعت بی دین حتما کمکش می کردن .چرا مسلمونهای ایران اسلامی انقدر بی توجه هستن ؟ چند هفته پیش بعد از پادگان با همین لباس سربازی رفته بودم میدون انقلاب کتاب بخرم یه خانمی با تمام وجودش داشت فریاد می زد کمک !!! مثل دیوانه ها بود نمی دونست داره چیکار میکنه نمی دونست کجا داره میره فقط فریاد می زد و کمک میخواست شوهرش بیمار بوده و برای خرج عمل شوهرش کمک میخواست   جماعت باز هم فقط رد میشدن احتمالا پیش خودشون خیال می کردن این هم الکیه که اگر بود باید به خانمه جایزه اسکار بهترین هنرپیشه رو میدادن . چند دقیقه بصورت نامحسوس صحنه رو زیر نظر داشتم باورم نمیشد مردم انقدر بی تفاوت باشن .آقا اصلا فرض کنیم الکی باشه حالا تو دویست تومن بدی ورشکست میشی؟ چندین و چند هزارتومن خرج اون ظاهر وامونده تون می کنین هر فصل تیپتون منطبق با آخرین لباسهای فصله حرف زدنی هم که فلسفه و هنر شرق و غرب رو بهم می بافین .واقعا که ...

 

تو حس غبطه خوردن منم با خیلی هاتون شریک هستم . آدم پر از نظر من یعنی آقا رضا 
 

کلاسمون شروع نشده کن فیکون شد . 5 نفر ثبت نام کرده بودن که قرار شد با همون 5 نفر کلاس تشکیل بشه جلسه اول فقط چهار نفر اومدن و جلسه دوم فقط دو نفر ! البته آقا معلم قول داده که کلاس رو به هر ترتیب که شده تا انتها پیش ببره ولی واضحه که با این شرایط ترم دومی تشکیل نخواهد شد و این یعنی انقطاع ! با معلم صحبت میکنم که کلاس رو MP3 کنه و دو ترم رو تو همین یکی تموم کنه تا ترم بعد با ترم سومی ها بشینم ولی نفر دوم با این طرح موافقت نمیکنه .اینجاست که می فهمی بعضی وقتها دو نفر هم برای خودش تعداد زیادیه . تو همین جلسه دوم کشف می کنی که تو کل دنیا فقط انگلیسیها و ایرانیها انقدر عقل داشتن که برای کلماتشون جنسیت تعیین نکنن اینجا هم مجبوری بفهمی کدوم کلمه مذکره کدوم مونثه و کدوم خنثی . قاعده هم نداره وقتی میخونی دوشیزه خنثی است و خودکار مذکر اینو میفهمی .گور باباش یه کاریش میکنی از قبلیه که بدتر نیست . اونا هم چند مدل لهجه دارن که آقا معلم لهجه بیخوده رو انتخاب کرده ولی تو چون از شب تا صبح خرخر میکنی و خوب بلدی صدای خ و غ از خودت در کنی تصمیم گرفتی که از همون اول خلاف جهت شنا کنی . تمام شیرینی این زبون تو خشه وخیششه !!! صبح یه سرچی کردم یه نرم افزار خوب پیدا کردم کسانیکه هنوز دو جلسه نیست آلمانی رو شروع کردن اینو بگیرن .

 

امروز اسمم رو تو اینترنت سرچ کردم دیدم وارد اینترنت شده چه فارسی و چه انگلیسی .کلی ذوق کردم از این جهانی شدن !!! 

سندروم آدم حسابی ها

 Confession بانو رو که خوندم به این فکر افتادم که اگر روزی من هم بخوام اعتراف کنم چه شود . این اعترافها مسایلیه که از دید همه پنهون مونده جاهایی از زندگیه که بقیه رو با زیرکی هر چه تمام تر فریب دادیم ولی خودمون میدونیم چیکار کردیم .کمی که روی این قضیه فکر کردم یاد مطلبی تحت عنوان unmasking the imposter syndrome افتادم که چند ماه پیش خونده بودم . نویسنده مقاله اعتقاد داشت حتی آدمهای موفق هم اونجور که باید و شاید از خودشون راضی نیستن چون خیلی هاشون ته قلبشون احساس می کنن همه موفقیتهایی که بدست آوردن حاصل کار اونها نبوده و در این میون دست شانس و اقبال و موقعیتها و ارتباطات و ... در میون بوده .سندرومی که تو عنوان بهش اشاره شده هم در واقع وجدان دردیه که این افراد دچارش میشن چون فکر میکنن واقعیت رو از دیگران پنهان کردن و خودشون رو پیش اونها موفقتر از اونچه واقعا هستن جا زدن . با خوندن این مقاله متوجه شدم که اصولا بیشتر آدمها همینطور هستن این کاملا طبیعیه که ما بخشهایی از وجودمون رو به دیگران نشون بدیم که موجه و قابل قبوله اگر کاری غیر از این می کردیم تعجب برانگیز بود .همه هم می دونن که مسایلی تو زندگی هر کس وجود داره ولی این مسئله انقدر طبیعیه که هیچ کس حتی بهش فکر هم نمیکنه .

نتیجه گیری اخلاقی اینکه همه کانفشن دارند ولی ابراز نکردنش بهتره چون باعث میشه دید مثبت دیگران بدون دلیل نسبت به آدم برگرده .

 

آخی دور روز مرخصی گرفته بودم حالم جا اومد جاتون خالی سرماخورده بودم و هیچ جور از تنم در نمی اومد ماه رمضون هم بود و دهان روزه و این صحبتها ولی در نهایت بعد از یک هفته کش و قوس در کردن  شکستش دادم ! البته هنوز هم صدام مثل صدای خروسهای نوجوون میمونه !

 

دیروز جلسه اول کلاس آلمانی بود خیلی ها میگن تو دیوونه ای یک سال فرانسه خوندی به هیچ جا نرسونده برای چی آلمانی رو شروع کردی . خودم هم میدونم و از خیلی جهات هم بهشون حق میدم ولی مسئله اینجاست که فاصله بین کلاس فرانسه و خونه مون انقدر زیاده   که بعد از اینکه از جاسک اومدم تهران بی خیال کلاس شدم تو خونه هم هر چقدر زرنگ باشی چون چوب بالا سرت نیست پیشرفت محسوسی نداری .چند وقت پیش دیدم فرهنگسرای نزدیک خونه مون کلاس آلمانی و اسپانیایی گذاشته فکر کردم حتی اگر فقط دو ترم زبان آلمانی هم بخونم از هیچی خیلی بهتره .البته ناگفته نمونه که همون موقع که داشتم فرانسه میخوندم خیلی ها گیر داده بودن تو که رشته ات فنیه چرا آلمانی نخوندی و رفتی فرانسه ؟ جریان ملا و پسرش و خره رو که میدونین همون قضیه رو منم دارم . معلممون یه پسر جوونه همسن وسال خودم . فکر میکنم قبلا تدریس نداشته یا اگر هم داشته کم بوده .چند بار سر کلاس سوتی داد البته فکر کنم کسی متوجه نشد.سر جمع 5 نفر برای این کلاس ثبت نام کردن که این جلسه چهار نفر حاضر بودن حالا خوبه با این تعداد کلاس رو شروع کردن .برای فرانسه ترم سوم 7 نفر بودیم کلی منت کشیدیم تا برامون کلاس گذاشتن .

 

گزارش تصویری کفن و دفن

اگر میگین ایرانی جماعت حوصله نداره 350 تا جواب برای یک نوشته بنویسه بخونین 

گولدکوئیست : شتر در خواب بیند پنبه دانه  

از سر بچگی تا دم پیری : اعتیاد

سازمان ملل  گزارشی از وضع اعتیاد در ایران می دهد که به" بم" اشاره دارد. طبق این گزارش:" ایران در سال 2005 رکورد دار تعداد معتادین در جهان است. به طوری که 8/2 در صد از جمعیت 70 میلیونی ایران به مواد مخدر اعتیاد دارند که در جهان بی سابقه است. مثلا در زلزله بم یکی از انواع کمک های ارسالی به این شهر داروی ضد اعتیاد متادون بود، چرا که 20 در صد مردم شهر معتاد بودند."

 

هر وقت به این نتیجه رسیدین که آدم بدبختی هستین اینجا رو بخونین نظرتون حتماً عوض میشه

تحویل 30 هزار خودرو با رنگ فاقد کیفیت به شهروندان ایرانی

قطعنامه شورای حکام درباره ایران: پیروز کیست؟

رای گیری شورای حکام: برای برنامه اتمی ایران چه راهی باقی است؟

گوگوش پس از دو سال در لس آنجلس کنسرت گذاشت

شوک هندی به دیپلماسی ایرانی