جوک

یه ذره جوک بخونین دلتون باز شه:
اتفاق عجیب

یکی خوابش سنگین میشه تخت میشکنه

بعد که از خواب میپره دستش میشکنه

فرداش از مرحله پرت میشه پاش هم میشکنه

میزنه به سرش سرش هم میشکنه

همون یارو خودش رو میزنه به اون راه گم میشه

کلی اعصابش خوردمیشه نوار خالی گوش میده

یه هو می خوره زمین تا خونه سینه خیز میره

جلو پمپ بنزین سیگار میکشه میگن آقا اینجا پمپ بنزینه سیگارنکش میگه اهه من جلو بابام هم سیگار میکشم

یه روز میخوره به شیشه میگه عجب هوای سفتی

روز بعد میخوره به دیوار کمونه میکنه

فرداش باز میخوره به دیوار میگه ببخشید

پس فرداش باز میخوره به دیوار وای میسته پلیس بیاد

بعد از این همه اتفاق بی هوا از خونه میره بیرون خفه میشه

زندگی سختی داشته ها نــــــــــــــــــه!؟

------------------------------

اصغر : غضنفر بیا پینگ پنگ بازی کنیم

غضنفر : ول کن بابا پینگ پنگ هم شد فوتبال

------------------------------

ترکه میره آمپول بزنه میره تو درمانگاه پیش پرستاره میگه خانم من اومدم آمپول بزنم پرستاره نگاه میکنه میبینه پنی سیلین هستش میگه آقاشما آخرین بار کی پنیسیلین زدین ؟ میگه دیروز پرستاره میگه خیلی خب

آمپول رو میزنن و ترکه غش میکنه حالش بد میشه و .... بعد از اینکه حالش رو جا میارن پرستاره با عصبانیت میگه مرتیکه مگه نگفتی دیروز پنی سیلین زدی

ترکه : آره ولی دیروز هم همینجوری شد

------------------------------

ارمنیه و عربه و ترکه رو میندازن زندان ولی بهشون میگن قبل از رفتن به زندان می تونین غیر از آب و نون و لباس یه چیز دیگه هم با خودتون ببرین تو سلول

ارمنیه میگه من عرق می خوام عربه زن میخواد ترکه هم سیگار بعد از چند سال در سلولها رو یکی یکی باز میکنن ارمنیه مست و پاتیل میاد بیرون عربه با کلیه بچه میاد بیرون در سلول ترکه رو که باز میکنن ترکه میگه : داداش کبریت داری !؟

------------------------------

به یه ترکه میگن : راسته شما به خر میگین داداش

میگه آره داداش

------------------------------

یارو داشت با بچش گرگم به هوا بازی میکرد

یه هو جو میگیرتش بچش رو میخوره

------------------------------

یارو سوار اتوبوس میشه میبینه یه زنه حامله نشسته رو صندلی


مرد: خانم این چیه تو شکمت ؟

خانم : بچمه

مرد: دوسش داری ؟

خانم: خیلی

مرد : پس چرا گورتش دادی ؟

------------------------------

:سه نفررشتی و تهرانی و ترک داشتن تو خلیج فارس علیه آمریکا شعار میدادن و میگفتن

خلیج فارس ایران محل دفن ریگان

یه ناو آمریکایی که از اونجا رد میشد اینا رو دستگیر میکنه

به تهرانیه میگن خب تو چی میگفتی ؟

یه هو جوش میاره میگه : خلیج فارس ایران محل دفن ریگان

میگیرن میکشنش

به رشتیه میگن تو چی میگی ؟

میترسه میگه والا به خدا من فقط گفتم خلیج فارس ایران محل ماهیگیران

آزادش میکنن

به ترکه میگن تو چی میگی؟

میگه

من گفتم خلیج فارس ایران آسفالت باید گردد

------------------------------

ترکه سوار ماشین بود داشت رادیو پیام گوش میداد

رادیو : یه احمقی داره بزرگراه رو برعکس رانندگی میکنه

ترکه : آره والا احمقا یکی ۲ تا هم که نیستن همه دارن برعکس رانندگی میکنن

------------------------------

ترکه میخواست بره تهران دوستش بهش میگه رفتی تهرون اگه کسی چیزی بهت گفت جوابشو بده وگرنه پر رو میشن

میگه باشه

رسید تهران بغل یه دیوار وایساده بود یه بچهه میاد بهش میگه آقا شما چرا اینجا وایسادی

ترکه : وایسادم که وایسادم به درک که وایسادم

------------------------------

یارو میره بقالی میگه آقا یه نوشابه خنک بدین

میگه نوشابه خنک نداریم

میگه پس یه نعلبکی هم بدین

------------------------------

یارو دوپینگ میکنه برا اینکه کسی نفهمه آخر میشه

------------------------------

به یارو میگن با زنبور خر و گاو جمله بساز

میگه : زنبور خره گاوه منه

------------------------------
یارو میره تظاهرات می بینه شلوغه برمیگرده

------------------------------

می گن چرا ترک شدی !؟

میگه نمره منفی داشت

------------------------------

آقا شما چرا معتاد شدین

امان از دوست بد و جنس خوب

------------------------------

یارو میره پشت بوم می خوابه سردش میشه در پشت بوم رو میبنده

------------------------------

یارو به دوستش میگه اصغری موبایل گرفتم

اصغری : ببینم از ایدز هم بدتره !؟

------------------------------

به یارو میگن اصغری بابت مرد

میگه دمش گرم از فردا تیریپ مشکی

------------------------------

به یارو میگن نظرت راجب آتروپات چیه !؟

میگه خوبه ولی یخمک خوشمزه تره

------------------------------
به یارو میگن خوابیده آب نخور عقلت کم میشه

میگه عقل چیه !؟
هیچی بابا آبتو بخور

------------------------------

یارو میره لایه اوزون رو میدوزه میمونه اون ورش

------------------------------

یارو آخر عمری بچه هاش رو جمع میکنه به هر کدوم یه تیکه چوب میده میگه بشکونین

میشکونن

به هرکی ۵ تا دسته بیل میده میگه بشکونین

میشکونن

به هر کی ۱۰ تا دسته بیل میده میگه بشکونین

میشکونن

به هر کی یه بسته دسته بیل میده میگه بشکونین

میشکونن

میگه حیف که خرین وگرنه نصیحتتون میکردم

------------------------------
یارو سوار اتوبوس میشه از یه دختره خوشش میاد پیاده میشه شماره اتوبوس رو ور میداره

------------------------------
یه مارمولک میره مشهد میشه : مشمولک

------------------------------
به بسیجیه میگن آقا ساعت چنده ؟

میگه هر چی آقا بگه

------------------------------
یارو میره دیسکو پولاشو شاباش میده

------------------------------

یارو شاگرد مکانیک بوده اوستاش بهش میگه برو جلو ماشین ببین چراغ چشمک زن ماشین درسته یا نه

میره جلو ماشین میگه : درسته ..... خرابه درسته ........ خرابه .......درسته ......خرابه

فروتنی از نوع XML


میگن آدم هر چی علمش بیشتر باشه فروتن تر و خاشع تره .اینو آدم بعضا میتونه اینور و اونور ببینه ولی خب عکس این مطلب رو هم هم من و هم شما دیدیم .وقتی علم مسیر خودشو از اخلاق جدا میکنه معمولا چیز جالبی از آب در نمیاد .
من دیروز کلی با قالب وبلاگم ور رفتم و یه عالمه تغییرات جالب توش ایجاد کردم ولی تو وب که گذاشتمش هیچ کدوم اثر نکرد.این بیسوادی تو کامپیوتر هم شده بلای جون من.البته من تا دلیلش رو نفهم ول کن قضیه نیستم .
حتما اطلاع دارین که از چند وقت پیش بلاگ اسکای از xmlتو صفحاتش استفاده میکنه .چون در این مورد هیچ اطلاعی نداشتم از خانم گل آذین خواستم که منو راهنمایی کنن مطالبی رو که خواهید خوند زحمت ایشونه.لازم میدونم یه بار دیگه ازشون تشکر کنم.

XML  را اکثرا با HTML  مقایسه میکنند ، برای همین حتی به زبان ساده هم که آدم بخوادتوضیح بده ، یه جورایی ممکنه خیلی همه فهم نباشه.
XML  که همان extention markup language  یا زبان علامت دار قابل توسعه ، به عنوان روش جدیدی برای تحویل داده های ساخت یافته در وب محسوب میشود.
اما چرا از xml  استفاده میشود؟ html  برای سازماندهی به اسناد جهت بر آوردن نیازهای صنایع خاص یا محیط های دیداری جدید ، قابلیت انعطاف کافی را ندارد . XML  جانشین html  نمیشود ، اما وقتی توسط مرورگرهای اصلی پشتیبانی شود ، شیوه و کاربرد HTML راتغییر میدهد.
هدف xml  این نیست که جایگزین HTML  شود ، بلکه مکمل آن است.
سوال این است که با وجود HTML چه نیازی به XML  است. هر فناوری که توسط دهها میلیون نفر مورد استفاده قرار می گیرد، باید به درستی عمل کند . HTML  به عنوان یه فناوری همه منظوره ، بسیاری از نیازهای کاربران را بر آورده میکندو اما با کاربردهایی که با اطلاعاف خاصی سروکار دارند، جور در نمی آید.مثل تبادل خودکار داده ها نیازمند این است که داده ها بطور سازگار سازمان دهی شوند.
HTML  نمیتواند نیازهای سازماندهی و فرمت بندی اسناد را ، غیر از پاراگرافها ، بخشها و لیستها به خوبی بر آورده کند. HTML  قابلیت انعطاف زیادی ندارد ، زیرا عناصر آن ثابتند. این زبان فاقد امکاناتی برای توسعه خودش است . یعنی امکاناتی برای تعریف عناصر جدید ندارد.
در بعضی مواقع XML  جای HTML  برای طراحی صفحات وب استفاده میشود.
XML  برای افزودن داده ها به HTML  استفاده میشود.
نکته دیگر این است که با استفاده از آن علاوه بر سرویس دهی به وب ، میتوانیم XML  خود را به سند PDF  تبدیل کنیم که در این صورت روی هر مرورگری دقیقا به همان روشی که بخواهیم ، نمایش داده خواهد شد ، حتی اکر مرورگر ، اصلا  XML  را نشناسد.
در واقع یکی از نکات قوی XML  این است که میتوان در محیط های مختلف از آن استفاده کرد.بنابر این ممکن است در موقعیتی قرار بگیریم که محیط کاری مان کد XML  را میشناسد ولی از HTML  چیزی متوجه نمیشود.

5 مورد مهم برای استفاده از XML
 

1.تبادل  داده ها :
این پنهان نیست که XML برای تبادل اطلاعات بین برنامه های کاربردی و شرکت ها می تواند بسیار مفید باشد.چرا XML اینقدر در این زمینه خوب است؟در واقع جواب این سوال برمیگردد به قسمتی که XML به شرح اطلاعات محتوی به وسیله المنت ها و ویژگیها(Attribute) می پردازد.XML همچنین امکان می دهد در انتقال داده ها ، ساختار داده ها (از جمله روابط والد و فرزندی) برجا بماند. API های فراوان و متفاوتی برای تجزیه داده های XML بدون استفاده از توابع تجزیه رشته ها موجود است. مقایسه کنید این را با فایل های flat که داده ها شرحی جز همان نوع فیلد ندارند و ساختار داده های آن نیز برجا نمی ماند .

2. سرویس های تحت وب :
Web Servise ها یکی از برانگیزاننده ترین انقلابات جدیدی است که اجازه می دهد زبان ها و سیستم عامل ها برای ارتباطات و به اشتراک گذاری داده ها توسعه یابند.در بخش اصلی این تکنولوژی ، Web Servise از XML برای گذر دادن داده ها بین سیستم ها استفاده می کنند.داده های تبادلی به طور عادی با XML نشانه گذاری می شوند که مطابق است با یک سیستم تشخیص مانند پروتکل دسترسی شئ ساده (SOAP).
پیغامهای SOAP می تواند بین اشیاءی که در زبان های متفاوت نوشته شده اند تبادل شود.این به این معنی است که برای مثال #C می تواند با Java ارتباط داشته باشد.این ارتباط حتی می تواند زمانی اتفاق بیافتد که اشیاء در محیط (OS) های متفاوتی اجرا شوند.
 
3.مدیریت محتوی

فایل های XML ذب طور یاده و با استفاده از المنت ها و خواص داده ها را شرح می دهد.آنها شیوه نمایش داده را تعیین نمی کنند .  در نتیجه ، اسناد XML یک راه عالی برای نشانه گذاری محتویات با یک روش جدا از پلات فرم و زبان ارائه می کند.استفاده از زبان هایی مانند XSLT ، اسناد XML می توانند به آسانی به اشکال مختلف از جمله HTML ، WML ، PDF و ... تغییر شکل دهند.
 

4.یکپارچگی وب (Web Integration)
لوازم هر روز بیشتر و بیشتر از XML پشتیبانی می کنند.این به برنامه نویسان وب امکان می د هد تا لوازم دیجیتال خود را با XML خوراک دهی کنند.
چرا داده های خام را مستقیما به لوازم بفرستیم ؟  انجام این عمل باعث می شود تا کاربر کنترل بیشتری بر روی نمایش داده ها داشته باشد.زمانی که داده ها احتیاج به مرتب سازی دوباره دارند یا باید به شکل دیگری نمایش یابند ، داده های XML می نوانند مستقیما در وسیله دستکاری شود بدون اتیاج به باز خوانی داده ها از سرور.به روز آوری های چند گانه می تواند انجام شود سپس کاربر می تواند سند XML را به سرور پس بفرستد برای فرآیند های لازم.
 
5.تنظیمات
سالهاست که برنامه های کاربردی از فایل های متفاوتی مانند ini. برای ذخیره تنظیمات استفاده می کنند .XML یک حامل عالی را برای نمایش و نشانه گذاری تنظیمات داده ها برای استفاده یک برنامه ی کاربردی ارائه می کند. با استفاده از کلاس های دات نت مانند XmlDocument و XmlTextReader ، داده های نشانه گذاری شده با XML به آسانی می تواند خوانده شود و در برنامه های کاربردی استفاده شود.


 

آیین دوست یابی

نمیدونم کتابهای دیل کارنگی رو خوندین یا نه؟کتابهای جالبی هستن و انقدر جالب نوشته شدن که معمولا آدم تا چند روز بعد از خوندن هم تحت تاثیرکتابه ولی متاسفانه معمولا این رویه ادامه پیدا نمیکنه .امروز سر فصلهای کتاب آیین دوست یابی رو براتون نوشتم یه نگاه بندازین بد نیست:

1-انتقاد،سرزنش و گلایه نکنید
2-تشویق صمیمانه و صادقانه نثار دیگران کنید.
3-در دیگران شوق انجام یک کار را برانگیزید.
4-به دیگران صمیمانه علاقه نشان دهید.
5-لبخند بزنید.
6-یادتان نرود که نام یک فرد از نظر او زیباترین و خوش لحن ترین چیزی است که میشنود.
7-شنونده خوبی باشید ،دیگران را تشویق کنید که در مورد خودشان با شما حرف بزنند.
8-در مورد علایق دیگران با آنها صحبت کنید.
9-کاری کنید که آدمها احساس کنند مهم هستند و اینکار را صمیمانه انجام دهید.
10-بهترین راه استفاده از بحث اجتناب از آن است.
11-برای عقاید دیگران احترام قایل شوید هرگز نگویید اشتباه میکنی.
12-اگر حق با شما نیست ، سریع و موکد آن را بپذیرید.
13-با روشی دوستانه آغاز کنید.
14-سایرین را به مرحله ای بکشانید که فورا بله بله بگویند.
15-بگذارید دیگران هر چه دلشان میخواهد حرف بزنند.
16-بگذارید دیگران احساس کنند نظری که ابراز میشود نظر خودشان است.
17-صمیمانه سعی کنید مسایل را از دید دیگری ببینید.
18-در مورد آرزوها و نظرات دیگران همدردی نشان دهید.
19-به انگیزه های شریف تر متوسل شوید.
20-نظرات خود را به شکل نمایشی نشان دهید.
21-حس مبارزه طلبی را در انسانها برانگیزید.
22-با تحسین و قدردانی صمیمانه شروع کنید.
23-توجه مردم را به اشتباهاتشان بصورت غیر مستقیم جلب کنید.
24-قبل از اتقاد از دیگران از اشتباهات خود بگویید.
25-بجای درخواست مستقیم دستور را به شکل سئوالی مطرح کنید.
26-بگذارید دیگری آبروی خود را حفظ کند.
27-پیشرفت دیگران را تحسین کنید.

 

زمانیکه خدا پدرها رو آفرید.....

 

When the good Lord was creating Fathers, he started with a tall frame.

A female angel nearby said, "What kind of a Father is that? If you're going to make children so close to the ground, why have you put the Father up so high? He won't be able to shoot marbles without kneeling, tuck a child in bed without bending, or even kiss a child without stooping"

God smiled and said, "Yes, but if I make him child size, who would children have to look up to?"

And when God made a Father's hands, they were large. The angel shook her head and said,"Large hands can't manage diaper pins, small buttons, rubber bands on pony tails, or even remove splinters caused from baseball bats."

Again God smiled and said, "I know, but they're large enough to hold everything a small boy empties from his pockets, yet small enough to cup a child's face in them."

Then God molded long slim legs and broad shoulders, "Do you realize you just made a Father without a lap?" The angel chuckled.

God said, "A Mother needs a lap. A Father needs strong shoulders to pull a sled, to balance a boy on a bicycle, or to hold a sleepy head on the way home from the circus."

When God was in the middle of creating the biggest feet any one had ever seen, the angel could not contain herself any longer. "That's not fair. Do you honestly think those feet are going to get out of bed early in the morning when the baby cries, or walk through a birthday party without crushing one or two of the guests?"

God again smiled and said, "They will work. You will see. They will support a small child who wants to ride to Branbury Cross or scare mice away from a summer cabin, or display shoes that will be a challenge to fill." God worked throughout the night, giving the Father few words, but a firm authoritative voice; eyes that see everything, but remain calm and tolerant.

Finally, almost as an after thought, He added tears. Then he turned to the angel and said, "Now are you satisfied he can love as much as a Mother can?"

The angel said nothing more.

~by Erma Bombeck~

بدون شرح>