چرا؟

قدیمها اعتقاد داشتن آدم باید سختی ببینه تا ساخته بشه .نمیدونم مردم قدیم هم اندازه ماها استرس و نگرانی و اینها داشتن یا نه؟ من که اینطور فکر نمیکنم یعنی کافیه با چندتاشون صحبت کرده باشین تا دستتون اومده باشه که تا چه اندازه راحت زندگی میکردن !!! البته به این واقف هستم که هر دوره ای شرایط خاص خودش رو داره ولی با این حال معتقدم برخی رویکردهای اساسی تو زندگی تو دوره های مختلف تفاوت فاحشی پیدا کرده مثلا دیدی که در مواجهه با مشکلات وجود داره . چرا ماها در مواجه بامشکلات انقدر ترسو شدیم؟ چرا همیشه از دست مشکلات فرار میکنیم؟ آیا تواناییهای خودمونو هنوز نشناختیم؟ آیا توانایی اینو نداریم که تخمین دقیقی از مشکلاتی که برامون پیش میاد داشته باشیم؟ عادت کردیم همه کارامونو دیگران بکنن و بعضی وقتها حتی توقع داریم مشکلات ما رو هم دیگران حل کنن.چرا ناکامیهامونو خودمون گردن نمیگیریم؟ چرا همیشه دنبال بهونه ایم؟ چرا لفظ "اگر" و " مگر" ورد زبونمون شده؟ چرا انقدر کم طاقت شدیم؟

 

لینکهای امروز

انواع تستهای روانشناسی

چند تا آهنگ فرانسوی بصورت فلش

قابل توجه پیرذهنهایی مثل خودم :سایت یادآور

یه دختر ایرانی ملکه زیبایی آلمان شده

کلیپ فلش:خونه مادربزرگه.تو این زمونه

در مورد فیلم "خانه ماسه و مه " فارسی - انگلیسی

نامه اصلاح طلبان ایران به آیت الله سیستانی

برگزاری انتخابات:وقتی همه نگاهها به خاتمی دوخته می شود

انتظارات متحصنین از دولت

ورود 2 میلیون شبح به انتخابات تهران

رییس جمهور آینده ایران

گزارش تصویری از آنچه رقص روی یخ دختران ایرانی خوانده میشود

اظهارات در خور توجه روح الله حسینیان

آمریکا:ایران درحال غنی سازی پیشرفته ترازنطنزاست

ژاپنی ها برای جلب رضایت عراقی ها سبیل میذارن

اسراییل به تاسیسات اتمی پاکستان حمله میکند؟

گفتگوی حسین درخشان (نویسنده وبلاگ سردبیر خودم) با بلاگز کانادا

یه نوشته طنز:یادداشتهای یک سوسیس

جانشینان کوروش و داریوش غاصب (تحلیل تاریخی)

راهنمای پاسخ به تماس تلفنی دیگران

یادداشتهای یک تاکسیران

 تا یادم نرفته اول یه وبلاگ بهتون معرفی کنم .این وبلاگ رو من زمانی پیدا کردم که بلاگ اسکای ناکار شده بود .نویسنده وبلاگ خانمیه که به شغل رانندگی مشغوله و اسم وبلاگش هم هست :"من و تاکسیم". اینکه یه زن منتظر هیچ کس نشده و برای خودش یه شغل آبرومندانه دست و پا کرده و اینکه یه مدلایی سنت شکنی هم کرده خیلی جالبه .نثر ساده و روون نویسنده به قشنگ تر شدن وبلاگ کمک کرده .من برای اینکه از این قبیل خانمها حمایت کرده باشم یه لینک بهش میدم (حالا نیست من خودمم چقدر خواننده دارم!!!) .

 یه چیز دیگه که امروز بهش برخوردم نوشته ای بود که تو وبلاگ "یکی بو یکی نبود " خوندم .ماحصل بحث این بود که "آیا دوستی هم تاریخ مصرف داره یا نه؟" این بحث به خودی خود جذاب بود ولیکن خوندنش باعث شد به یه سری مسایل دیگه هم توجه کنم از جمله اینکه اصلا چی میشه که دوستی ها کمرنگ میشن ؟غالبا این اتفاق انقدر آهسته پیش میاد که شاید اصلا متوجهش هم نشیم .برای شروع یه دوستی چه چیزهایی مورد نیازه؟ در اغلب موارد وجود یک سری مشترکات و تفاهم در مورد یه سری مسایل بخصوص موجب دوستی میشه بعضی وقتها شرایط مکانی و زمانی موجب آشنایی شما با کسی میشه شاید بهتر باشه بین آشنایی و دوستی تفاوت قایل بشیم .همونطور که گفتم دوستان با هم مشترکاتی دارن حالا ممکنه با گذشت ایام از لحاظ فکری در هر شخصی تغییراتی رخ بده که بعضی اوقات دامنه این تغییرات مشترکات رو هم در بر میگیره. بعضی وقتها هم با گذشت زمان تضادهایی بروز میکنن که تا اون زمان اصولا مطرح نشده بودن مثلا شما و دوستتون از بچگی با هم دوست بودین بعد به سن بلوغ میرسین و مسایل خاص اون دوره در اینجا هر یک از شا رویکرد خاص خودش رو به زندگی داره که شاید مورد تایید دیگری نباشه یکی دوبار طرفین سعی میکنن این تضادها رو به روی هم نیارن ولی وقتی این احساس بهشون دست میده که از بودن با هم دیگه لذتی نمی برن دیگه دلیلی هم نمی بینن که مثل گذشته با هم دوست باشن لذا به مرزهای "آشنایی" بر میگردن و هر دو همونجا مستقر میشن. موضوع میتونه بصورت تضاد هم مطرح نشه .شبنم دختریه که خیلی به مد روز و آرایش و لباس و این چیزا علاقه داره تو محیط دانشگاه با شیدا آشنا میشه که اونم کشته مرده این بحث هاست وقتی با هم آشنا میشن حس میکنن گم شده خودشونو پیدا کردن حالا دیگه این دو تا رو نمیشه هیچ جوری از هم جدا کرد یه کم که میگذره و از اخلاق هم با خبر میشن مشترکات بیشتری پیدا میکنن که موجب میشه دوستی شون عمق بیشتری پیدا کنه .چه خوب خانواده هاشون هم همسطح هستن دیگه از این بهتر نمیشه .چند سال میگذره شیدا درس رو ادامه نداده و مشغول کاره شبنم درسش رو ادامه داده و دوستان دیگه ای پیدا کرده ضمن اینکه ازدواج هم کرده چند وقت پیش یه سری اتفاقاتی براش افتاده که دیدش رو نسبت به زندگی عوض کرده راستش رو بخواین دیگه اون بحثهایی که قبلا با شیدا میکردن براش بچه گونه به نظر میرسه البته هنوز هم از اونا به عنوان یه خاطره خوش یاد میکنه ولی تمایلی نداره که زندگی الانش رو هم صرف همون بحثها بکنه .شیدا ولی نه تو محیط کاری هم چند تا دوست هم فکر خودش پیدا کرده و به این فکر میکنه که اونا رو هم با شبنم آشنا کنه ...از اونا به عنوان یه خاطره خوش یاد میکنه ولی تمایلی نداره که زندگی الانش رو هم صرف همون بحثها بکنه .شیدا ولی نه تو محیط کاری هم چند تا دوست هم فکر خودش پیدا کرده و به این فکر میکنه که اونا رو هم با شبنم آشنا کنه ...

 

 

لینکهای امروز

یه کلیپ فلش آرامش بخش!!!

با مونا لیزا بازی کنین

کلیپ فلش:عسل بانو با صدای سیاوش قمیشی

عکسهای مدونا از کودکی تا حال

آلبوم عکسهای "زیبا بروفه"

برین تو کار مدیتیشن

هری پاتر به فارسی

کاریکاتورهای شبکه الجزیره

عکسهای کنسرت گروه آریان در هامبورگ

سایت دکتر علی شریعتی

استعفای نمایندگان و بحران درکشور

مخالفت شورای نگهبان با کاهش خدمت سربازی

صدای مجله فرانت پیج هم در اومد:برده داری جنسی در ایران

اولین پاتیناژ بعد از 25 سال

برنامه "مقابله با آزار جنسی کودکان" در فرانکفورت

زنهای ایرانی رو تو عراق میدزدن

وزیر بهداشت بخاطر اعتقاداتش نمیتونه به روسپیها آموزش بده

حجابی بر مشکلات زنان

سایه های ترس

کلاه (داستان)

یک زن ایرانی در رشته علوم پرفسور شد

همه چیز در مورد مسابقات کشتی کج(انگلیسی)

تو عرضه هیچ کاری رو نداری

این نوشته رو چند وقت پیش خوندم برام خیلی جالب بود:

 از انسانهای موفقی که داستان زندگی اش بسیار آموزنده ست شخصی ست که کار مغازه داری را شروع کرد اما باشکست روبرو شد .پس از آن به کار مهندسی پرداخت ،اما باز ناموفق بود تا جایی که رای پرداخت قرضهای خود لوازم نقشه کشی اش را هم فروخت .او در یکی از جنگهای سرخپوستان با درجه سروانی به ارتش ملحق شد اما نحوه کار او چندان نامطلوب بود که به یک سرباز صفر تنزل پیدا کرد و بعد هم به خانه فرستاده شد.او با تمام وجود دختری را دوست داشت و قرار بود با هم ازدواج کنند اما دختر از دنیا رفت و او را در شرایط روحی بسیار وحشتناکی باقی گذارد.سپس به رشته حقوق روی آورد اما در هیچ یک از پرونده هایش موفق نشد .پس از آن به دنیای سیاست قدم گذاشت و برای کسب مقام سیاسی کاندید شد که بازهم ابتدا شکست خورد .....

فکر میکنین این نوشته در مورد زندگی چه کسی باشه؟ به نظر آدم بی عرضه ای میرسه نه؟ ولی اینطور نیست چون این فرد کسی نیست جز آبراهام لینکلن از محبوبترین روسای جمهور امریکا .خیلی باید عجیب باشه ولی وقتی سرگذشت بزرگان جهان رو میخونین متوجه میشین اینها کسانی بودن که تو دوره خودشون کمتر کسی فکر میکرده چیزی بشن .حتما بخاطر دارین که مجبور شدن ادیسون رو بیارن خونه خودشون بهش درس بدن یا انیشتین رو تا وقتی دبیرستان نرفته بود فکر میکردن بچه کودنیه و معلم فیزیکش بود که استعداد فوق العاده اش رو کشف کرد . لابد میدونین که استیون اسپیلبرگ رو برای ورود به دانشگاه هنر شایسته نمیدونستن .شاید اطلاع داشته باشین که مک دونالد و هندا و بسیاری از غولهای تجارت جهان بخش قابل توجهی از زندگی شون رو فقط شکست میخوردن .آیا بهترین فیلمهای جهان رو کسانی میسازن که شاگرد اول دانشکده هنر هستن؟ آیا اثرگذارترین مدیران جهان دکترای مدیریت ام بی ای داشتن؟ من با این نوشته ها نمی خوام ارزش تحصیلات و معلومات علمی رو زیر سئوال ببرم میخوام به "خویشتن" انسان توجه بیشتری بشه .آیا ارزشمند نیست اگر کمی هم وقت برای شناسایی خودمون کنار بذاریم؟

 

لینکهای امروز:

یه بازی فلش:prince of persia

کلیپ فلش:گل یخ با صدای کوروش یغمایی،مرغ دریایی با صدای ایلیا،حس چشمات از گروه پارت

خود آموز "کتک زدن زنان " در 24 ساعت !!!

شهره آغداشلو کاندید دریافت جایزه اسکار شد.

عکس های شهره آغداشلو برای شهره ندیده ها!!!

حالا که افتادین تو کار عکس دیدن آلبوم "عروسی داریوش " رو هم نگاه کنین.

ادعای تیزی تون میشه؟ برین تست "حواس" بدین .

فیلمهای خارجی جشنواره فیلم فجر امسال اینهاست

نوشته طنز:ملاحسنی و بم

اسراییل و معمای سلاح هسته ای

دفاع رییس جمهور آلمان از پوشش روسری در مدارس آلمان

صفحه ویژه انتخابات سایت بی بی سی

استعفانامه دستجمعی نمایندگان

آدمخوار آلمانی رو گرفتن

شب فرهنگ ایران در لندن

غده 79 کیلویی از شکم زن شیرازی خارج شد!!!

دختران فراری با لباس پسرونه اخاذی می کردن .

یه ایرانی تو مالزی خودشو آتیش زد.

3 تا دختر 3 تا پسر +مصرف اکستازی+باقی قضایا

 

یه ماه در به دری

 شکر خدا که بلاگ اسکای هم بلاخره راه افتاد .این بلاگ اسکای کلا نذر داره که هر چند ماه یه بار یه قاط اساسی بزنه و یه سری رو از خودش برونه چقدر آدم پاشده بود از وبلاگهای دیگه اومده بود اینجا . یاد قدیمها افتادم که گروپ گروپ مردم از اروپا مهاجرت میکردن برن امریکا .برای زندگی کردن تو غرب وحشی باید کابوی بود .پس من کابوی هستم؟ نه اگه بخوایم اونجوری حساب کنیم من یا سرخپوست هستم یا خود کریم پوست کلفت (کریستف کولمب) .تو این مدت که بلاگ اسکای نبود ما رفتیم با بلاگ درایو هم وصلت کردیم و حاصل این وصلت این بچه میمونیه که می بینین .از یازدهم دی تا حالا کلی اتفاق افتاده .حتما اطلاع دارین که بخشی از فشارهای وارده بر شورای نگهبان (آقا ما مردیم تا فهمیدیم انگلیسیش میشه Guardian council) به ثمر نشست و باعث شد یه سری از رد صلاحیت ها بازنگری بشه. اگر یه عده با هر معیاری صلاحیت دارن که از همون اول باید صلاحیتشون تایید بشه و اگر ندارن چرا در بازنگری صلاحیتشون تایید میشه؟ آیا حقشون بوده که تایید بشن؟ در اینصورت این نتیجه گیری دور از ذهن نیست که تو مملکت ما همیشه باید حق خود رو به زور و با اعتراض گرفت. عملکرد صدا و سیما هم که در مورد مسایل سیاسی همیشه شفافه انقدر شفاف که اصولا دیده نمیشه . اگه مورد مشابهی توامریکا رخ میداد روزی شونصد بار پخش میکردن .به هر حال اونطور که صدا و سیما بررسی کرده تمام مردم ایران برای رسیدن موعد انتخابات دارن روز شماری میکنن و برای اینکه کار این خیل عظیم از ملت رو آسون کرده باشه گوشه تصویر همه شبکه هاش شمارش معکوس گذاشته .بدون مشارکت مردم هیچ کاری انجام نمیشه ولی به نظرم اگه یه نفر با عقل و استدلال خودش به این نتیجه برسه که نباید در انتخابات شرکت کنه این هم خودش نوعی مشارکته و به هر حال باید به عقاید همه احترام گذاشت.

خبر دیگه سخنان آیت الله سیستانی و در تنگنا قرار دادن امریکا برای برگزاری انتخابات در عراق بود که تو روزهای گذشته بازتاب زیادی تو مطبوعات جهان داشته .نکته ای که جالب و حایز اهمیته مقایسه ایه که بسیاری از مطبوعات تراز اول جهان از آیت الله سیستانی و آیت الله خمینی داشتن و در واقع به بررسی تشکیل نظامی مشابه اونچه در ایران برقراره پرداختن .بعضی ها با اشاره به این نکته که شیعیان عراق اکثریت مطلق اون کشور نیستن روی کار اومدن چنین نظامی رو عملا غیر ممکن دونستن عده ای هم به این اشاره کردن که در شرایط فعلی مردم عراق لیدری بهتر از آیت الله سیستانی نمی تونن پیدا کنن و مواضعی که اتخاذ شده باعت محبوبیت بیشتر سیستانی در میان مردم عراق شده .ضمن اینکه تشکیل یه دولت شیعی در صورت برگزاری یک انتخابات آزاد (بدون رد صلاحیت نظیر اونچه در بعضی کشورها اتفاق میفته ) دور از ذهن نیست .با توجه به اینکه "بن لادن " در میان شیعیان از محبوبیت برخوردار نبوده و عملا پایگاهی هم نتونسته داشته باشه امریکا از این جهت هم بدش نمیاد دولت عراق شیعی باشه ولیکن ترس امریا از تکرارماجرای ایران در عراقه . دید ژورنالیستی به این قضیه تا حدی بالا گرفته که گفته میشه اولتیماتوم سیستانی و قضایای بوجود اومده حتی میتونه در تعیین رییس جمهور بعدی امریکا هم نقش داشته باشه شاید همین مطلبه که موجب شده بوش سرکش مواضع احترام آمیزی در برخورد با این قضیه اتخاذ کنه .به هر حال آینده سیاسی عراق هر چه که باشه بهترین فرصت رو برای ایران فراهم میاره که با توجه به برتریهایی که داره بازار این کشور رو تصاحب کنه چیزی که پس از فروپاشی شوروی هم میتونست در کشورهای آسیای میانه محقق بشه ولی با بی فکری یه عده این فرصت از دست رفت .

خبر بعدی آزاد شدن تعداد زیادی از اسرای لبنانی طی مذاکراتی بود که حزب الله با مقامات اسراییلی داشت .این قضیه هم در نوع خودش خیلی جالبه .اینکه چرا اسراییل بعد از این همه مدت حاضر شده به چنین کاری تن در بده ؟ واینکه حزب الله در طی این مذاکرات از چه برتریهایی برخوردار بوده که چنین امتیازاتی گرفته ؟

 

من تمام عکسام رو روی "فری هاست" ذخیره کرده بودم که اونم ظاهرا قرار دادش تا پایان سال میلادی گذشته بوده  اینه که امروز عکسام رو روی angelfire آپلود کردم اگر شما هم مشکل مشابهی دارین میتونین یه لیست از سایتهایی رو که فضای رایگان در اخیتارتون میذارن اینجا ببینین.

اگر قصد دارین تو امتحان IELTS  یا TOEFL شرکت کنین این سایت فارسی میتونه کمکتون کنه

اگر به من لینک دادین و هنوز اسمتون تو لینکای من نیست بگین و اگر آدرستون رو تغییر دادین هم اطلاع بدین تا تصحیح بشه .