حسابی کلافه بود .همینطور بی هدف تو خیابونها پرسه میزد .یه یه ساعتی که از خیابونگردیش گذشت بلاخره خسته شد و رفت رو یکی از نیمکتهای پارک نشست .هنوزم آروم نشده بود .نمیتونست فراموش کنه یا شایدم نمیخواست که فراموش کنه .یعنی همه چی انقدر زود تموم شده بود؟؟؟هیچوقت به اندازه حالا خودش رو تنها حس نکرده بود .قبول داشت که تقصیر خودشه ولی با این حال برای خودش دل میسوزوند.نه دیگه حتی دلسوزی هم دردی رو دوا نمیکرد .دردی که تو سینه اش داشت هر لحظه بیشتر آزارش میداد .حس میکرد دور چشماش نمناک شده ولی دلش نمیخواست اونجا بزنه زیر گریه و اون یه ذره غروری هم که داره پایمال کنه .دیگه هوا کم کم داشت تاریک میشد ،بارون هم داشت شروع میشد ،بلند شد زیپ کاپشنش رو تا جاییکه میتونست بالا کشید و دوباره راه افتاد.کجا می رفت؟ خودش هم نمیدونست......
فعلا خیال می کنم که سرم شلوغه و خیال می کنم که وقت ندارم اینه که این دفعه زیاد پرچونگی نمیکنم این عکس رو ببینین تا چه حد باهاش موافق هستین؟ یعنی اینکه آدم خودش رو چیزی ببینه که نیست آیا درسته؟ بستگی به شرایط داره؟ اصلا من نمیدونم این بار رو شما بگین
این نوشته بامزه را هم بخونید :
آهو خیلی خوشگل بود.یک روز یک پری سراغش آمد و بهش گفت:آهو جون! دوست داری شوهرت چه جور مردی باشه؟
آهو گفت:یک مرد خونسرد و خشن و زحمتکش!
پری آرزوی آهو را برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید :علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم این خیلی خره!
حاکم پرسید :دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمیشه؛ تا براش عشوه میام جفتک می ندازه!
حاکم پرسید دیگه چی؟
آهو گفت: آ بروم پیش همه رفته؛ همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید :دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم،خونه ام عین طویله است!
حاکم پرسید :دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خرد کرده هر چی ازش می پرسم مثل خر نگام می کنه.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت آیا همسرت راست می گه؟
الاغ گفت: آره
حاکم گفت: چرا این کارا را میکنی؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت:خب خره دیگه چی کار می شه کرد.
نتیجه گیری اخلاقی:در انتخاب همسر دقت کنید! :-)
هیچ وقت نتوانستم کوچک ترین انتقادی را نسبت به تو تحمل کنم .من کوچکترین حرف زننده ای درباره تو ،کمترین بی محلی در حق تو را جذب میکنم ،فراموش نمیکنم ،حفظ میکنم.هیچ وقت از آن استفاده نمیکنم .ولی می ماند ،همانند ورطه ای میان من و کسانی که یک روز ،حتی فقط یکبار درباره تو شک کرده باشند.این شیوه عشق ورزیدن من است .تنها شیوه عشق ورزیدنی که بلد هستم ....
یادمه یه بار آنیتا تو وبلاگش در مورد تجمعات برهنه گراها تو کشورهای خارجی گفته بود .سایشونو میتونین اینجا ببینین البته خودم هنوز فرصت نکردم بخونم ببینم حرف حسابشون!!! چیه؟
بلاخره اعضای دولت ما هم وبلاگ نویس شدن.وبلاگ محمد علی ابطحی رو بخونین.
یه سایت که بدجوری با ازدواج مخالفه .مثل اینکه برای خودش دلیل هم داره!!! بخونین.
فکر میکنین چند درصد زنهای ایرانی سیگاری باشن؟ من که میگم از آماری که این سایت ارایه کرده بیشتره.
تلویزیون فرانسه و زنان شوهرکش ایرانی!!!
قابل توجه خانمها:چگونه شرایط ضمن عقد را در عقد نامه اضافه کنیم؟
راستی عیدتون هم مبارک!!!