گذشت کنیم؟

میدونین گذشت تو زندگی خیلی مهمه .چه تو زندگی اجتماعی و چه تو زندگی زناشویی .یکی از بزرگترین مشکلات ما کم ظرفیتیه یعنی یاد نگرفتیم گذشت کنیم .میخواستم یه نوشته در این مورد بنویسم حقیقتش من خیلی خوشم نمیاد که روایتهای دینی نقل کنم چون میدونم یه عده از دین خوششون نمیاد و همینطور از روایتهای دینی .این روایتی که نقل میکنم رو به هر دیدی میخواین نگاه کنین بکنین لازم نیست دید دینی داشته باشین خودتونو بذارین جای شخصیت داستان و ببینین نسبت به یه غریبه چه عکس العملی خواهید داشت اگه بهتون اینطور توهین کنه :

عصام بن مصطلق شامی که زمانی یکی از دشمنان سر سخت علی و فرزندانش بود چنین نقل میکند:

من وارد مدینه شدم حسین بن علی را دیدم که فوق العاده نیکو منظر و پاکیزه بود .در این هنگام بغض و دشمنی که از پدرش علی در سینه داشتم نمایان شد .نزدیک رفتم و گفتم :تویی پسر ابو تراب؟

فرمود:اری

من با شنیدن پاسخ مثبت به ناسزاگویی به او و پدرش پرداختم (ناسزای عربها خیلی بد بوده ها).حسین بن علی نگاهی به من افکند و سپس این آیه را تلاوت کرد )):طریق عفو بخشش را پیش گیر و به نیکویی امر کن و از مردمان نادان چشم پوشی نما.)).

آنگاه به من فرمود:کار را بر خویشتن سهل و آسان نما .از برای من و خودت از خدا طلب آمرزش کن (دقت دارین که گفته شده از برای من و خودت نه برای خودت !!! ما اصلا حرف زدنمون رو هم بلد نیستیم معمولا مستقیما انتقاد میکنیم که فقط باعث دشمنی میشه).اگر از من کمک میخواهی ،تورا کمک کنم .اگر انتظار {کمک مالی} داری ،به تو عطا نمایم .اگر احتیاج به هدایت داری ،تو را هدایت نمایم.(حالات صورت و نحوه بیان مطالب هم بسیار مهمه ).

من با مشاهده این رفتار حسین بن علی از گفته خویش سخت پشیمان شدم .اما او با هوشمندی ندامت و پشیمانی مرا دریافت (قابل توجه بعضیها که خوششون میاد بقیه رو خجالت زده کنن ) و فرمود:اندوهگین نباش! خدا شما را میامرزد (جالبه که برای خودش حقی قایل نشده .ما دیگه خیلی مرام داشتیم میگفتیم می بخشمت!!!) اکنون اگر چیزی از من میخواهی ،بدون شرمساری از من بخواه که امیدوارم بتوانم آن را بر آورده سازم .این گفته حسین بن علی مرا دچار شرمساری بیشتری ساخت .آرام آرام از حضور آن حضرت دور شدم و خود را به میان جمعیت رساندم تا مرا نبیند.بعد از آن عشق و محبتی ازحسین و پدرش تمام وجود مرا فرا گرفت و کسی محبوب تر از آنها نزد من نبود.

شما رو نمیدونم چیکار میردین شاید من اگه بودم چک و چونه طرف رو خرد میکردم و دکور صورتش رو به هم میریختم .حالا اگه بابا خلیفه بود که دیگه بیچاره اش میکردم .البته همونطور که گفتم من اصلا کاری به منظر دینی قضیه ندارم .نمونه های غیر دینی این جور رفتارها هم وجود داره مثلا آبراهام لینکلن خیلی رفتارهای جالبی داشته .حالا اگه نوشته اونا رو هم گیر آوردم مینویسم . حالا میگم ضرر که نداره یه ذره ظرفیت روحیمونو ببریم بالا .فکر کنم آدم اون جوری از زندگی هم بیشتر لذت ببره .نه؟