من-گاندی-جنیفر لوپز

.بعضی آدمها بنا به دلایلی ویژه شدن و بیشتر مورد توجه هستن اینه که بعد از یه مدت رفتارشون الگوی دیگران میشه .این که آدم چه کسی رو برای خودش الگو کنه هم خیلی مهمه.بعضی ها فقط تو یه جنبه ویژه هستن ولی بعضا مردم اشتباه میکنن و اونا رو تو جنبه های دیگه زندگیشون الگو قرار میدن.مثلا یه خواننده فقط خوب میخونه و دلیلی نداره بخواد الگوی زندگی دیگران بشه.متن زیر رو بخونین:

هر ساعت از روز گاندی به دقت برنامه ریزی شده بود .زمان ،یکی از وسواسهای گاندی بود .به عقیده او هر دقیقه هدیه خداوند بود و می بایست برای خدمت به انسان بکار گرفته شود (یکی از فرقهای ما با آدمهای بزرگ هم همین چیزاست!!! ) بعد از عبادت صبحگاهی (همون نماز خودمون) تا طلوع آفتاب در کلبه اش چمپاتمه میزد و با حوصله مکاتباتش را با مداد و با خط خودش جواب میداد.از مداد تا جایی استفاده میکرد که از فرط کوچکی دیگر لای انگشتانش جا نمیگرفت.زیرا معتقد بود هر مداد مظهر کار یک همنوع است و حرام کردن آن نشانه بی تفاوتی نسبت به زحمت او خوهد بود.گاندی از حرام کردن حتی یک تکه کاغذ ابا داشت .شخصا پاکت نامه هایی را که برایش می رسید میبرید و آنها را تبدیل به دفترچه های یادداشت میکرد و از بالا تا پایینشان را چیز می نوشت. بله بابا جون این فرق گاندی و جنیفر لوپزه.حالا شما دوست دارین گاندی باشین یا جنیفر لوپز؟ خودم میدونم :جنیفر
گاندی!!!
           

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد