پیله

 

چند وقت پیش مطلبی رو خوندم که نظرم رو جلب کرد.

مردی داشت بیرون اومدن پروانه ای رو از پیله تماشا می کرد. بعد از مدتی حس کرد که پروانه خسته شده و قادر نیست از سوراخ تنگ پیله به راحتی بیرون بیاد. به همین دلیل تصمیم گرفت که به پروانه لطف کنه و کمک کرد تا پروانه راحت از پیله بیرون بیاد. بالهای پروانه هنوز خیس و مچاله بود، مرد منتظر شد تا پروانه بالهاش رو باز کنه و پرواز کنه. اما انتظار بی فایده بود. مرد مهربون نمی دونست که اون تلاش و زحمت طاقت فرسا برای عبور از سوراخ تنگ پیله، تمرین و تضمینی بود برای قوی شدن عضلات پروانه. اون پروانه تا آخر عمرش ( که حالا باید انتظار کوتاه تر شدنش رو هم داشته باشیم، آخه بدون بال چطور از دست پرنده ها فرار کنه ...؟؟!! ) دیگه قادر به پرواز نبود.

 

عمل این مرد مهربون دقیقاً مثل مهربونی های بیش از اندازه، نگرانی های بی مورد و محدود کردن های نا بجای اکثر پدر و مادر های خودمونه. انقدر دلسوزی بی مورد و توجه بیش از اندازه به نوجوونها و جوونهاشون دارن که کاملاً اونا رو وابسته، بی جربزه و ضعیف بار میارن و بعد توقع دارن که فرزندانشون بتونن روی پای خودشون بیاستن، تصمیم گیری کنن، با مشکلات کنار بیان و خرد نشن. ( البته با شرایط فرهنگی و اجتماعی که داریم، والدین حق دارن که نگران باشن، اما ما می خوایم کنارمون باشین، مشاورمون، ناظر پیشرفتمون و نه پیش قراول راهمون).

 

روی صحبتم با همه ی پدر و مادر هاست :

 

لطفاً اجازه بدید خودمون از پیله هامون بیرون بیایم. به این بالها برای ادامه زندگی نیاز داریم . قول میدم شاهد اوج گرفتنمون هم باشید .

 

مرتضی زمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد