گزینه های زیادی پیش رو داشتم . از میون همه اونها ایران رو انتخاب کردم و تصمیم گرفتم تو یکی از روزهای ماه مارس دهه 80 تو ایران به دنیا بیام . الان هر چی فکر می کنم یادم نمیاد اون موقع برای چی این تصمیم رو گرفتم ولی حتما دلیلی داشته ،چون من آدمی نیستم که کاری رو بی دلیل انجام بده . حالا که اینجا هستی حتما می دونی وبلاگ می نویسم اگه یه دونه از نوشته هام رو خونده باشی این رو هم می دونی که اینکاره نیستم ! ولی ایرادی نداره چون کشتی نوح رو کسانی ساختن که اینکاره نبودن و باهاش همه مخلوقات دنیا رو نجات دادن و تایتانیک رو حرفه ای ها ساختن و بردن وسط اقیانوس غرقش کردن !
خوش اومدی دوست عزیز
ادامه...
آدیاباتیک جون اولا ممنون که بهم سر زدی دوما جوونی کردن رو می شه هزار معنا کرد .تو کدومش مد نظرته؟ اما هر کدومش که هست مهم اینه که تاثیرش تو زندگیمون آشکار باشه ... مسئولیت هر کارش رو بپذیریم و هرگز پشیمون نشیم اونوقت جوونی کردن هم میشه یه حس زیبا مثل حسهای دیگه دوستت دارم عزیزه مهربون
سلام صبح بخیر..اول بگم که من گفتم موضوش خوبه و قابل بحث .. دوم : بحث بچه های طلاق رو دوست دارم چون دنیایی داره...و هیچ بچه ای مظلوم تر از بچه طلاق نیست ...بعدشم اولین لکچر من تو دانشگاه یعنی اولین ترم در همین مورد بود که استادمون هم همین سوال تو رو از من پرسید که چرا این موضوع؟؟؟ بعدشم خیلی آقایی .. آخرش در مورد جوونی ...جوونی کردن یعنی شاد بودن ..ولی بستگی داره جوونی کردن مثبت باشه یا منفی ..مثلاُ می گن ..جوونا به درز دیوارم می خندن ..خوب جوونن دیگه بزار شاد باشن ...ولی به یکی مثل یه جوون دیوونه که با سرعت وحشتناکش تو جاده خودشو به کشتن میده هم می گن جوونی کردن... جوونی خوب این یه اصطلاحه ...و هزار و یک مورد استفاده..ولی کلاُ من از جوونی مثبت کردن خوشم میاد..... منتظر بحث شما به صورت انگلیسی در همین زمینه در وبلاگ هستم
سلام. بنظرم جوانی کردن پشت سر گذاشتن دوران کودکی و کمال یافتن شخصیت و قوام یافتن ان هست. بعبارتی جوانی دوران گذر و پذیرفتن مسئولیت هست. جوانی تجربه کردن و خطر کردن و ازمودن زمینه های جدید هست. در پایان جوانی اوج آرمانگرایی و ایده الیست بودن می باشد
سلام. جوونی کردن یعنی با هزار جور احساس متفاوت کنار آمدن با آونها کلنجار رفتن. گاهی یقین داشتن و بعد دچار تردید فلج کننده شدن. جوونی کردن یعنی کمی انتظار و بعد کمی وصل و دوباره انتظار.
سلام٬ من یه چیزه دیگه بگم !!! من این روزا قشنگ دارم در مورد خودم حسش میکنم ... اول که خیلی بیخیال همه چی شدم .... خیلی خیلی ... یه چن روزم که ماشین رو دادن دستم .. روز دوم سومش بود که تو همون یه روز دوتا تصادف کردم و آخرشم یه کوچولو کشید به یه ماشین دیگه که این آخری مشکلی نداشت ... به نظر خودم که هیچ کدومش تقصیر من نبود٬ چون سرعت هم نمیرفتم ... ولی اگه جوونی نمیکردم و بیشتر دقت میکردم این جوری نمیشد ...
یعنی آدیاباتیک
یعنی هر کاری که انجام میدی
من میگم جوونی کرده
بلانسبت عقلش نمی رسه
آدیاباتیک جون
اولا ممنون که بهم سر زدی
دوما جوونی کردن رو می شه هزار معنا کرد .تو کدومش مد نظرته؟
اما هر کدومش که هست مهم اینه که تاثیرش تو زندگیمون آشکار باشه ...
مسئولیت هر کارش رو بپذیریم و هرگز پشیمون نشیم
اونوقت جوونی کردن هم میشه یه حس زیبا مثل حسهای دیگه
دوستت دارم عزیزه مهربون
سلام صبح بخیر..اول بگم که من گفتم موضوش خوبه و قابل بحث ..
دوم : بحث بچه های طلاق رو دوست دارم چون دنیایی داره...و هیچ بچه ای مظلوم تر از بچه طلاق نیست ...بعدشم اولین لکچر من تو دانشگاه یعنی اولین ترم در همین مورد بود که استادمون هم همین سوال تو رو از من پرسید که چرا این موضوع؟؟؟
بعدشم خیلی آقایی ..
آخرش در مورد جوونی ...جوونی کردن یعنی شاد بودن ..ولی بستگی داره جوونی کردن مثبت باشه یا منفی ..مثلاُ می گن ..جوونا به درز دیوارم می خندن ..خوب جوونن دیگه بزار شاد باشن ...ولی به یکی مثل یه جوون دیوونه که با سرعت وحشتناکش تو جاده خودشو به کشتن میده هم می گن جوونی کردن... جوونی خوب این یه اصطلاحه ...و هزار و یک مورد استفاده..ولی کلاُ من از جوونی مثبت کردن خوشم میاد.....
منتظر بحث شما به صورت انگلیسی در همین زمینه در وبلاگ هستم
جونی یعنی نشاط یعنی صفا و لطف و هزار واژه قشنگ دیگه
اما هر کسی برا خودش یه تعبیری داره
به هر حال کاش جونی رو طوری مصرف کنیم که بعدا پشیمون نشیم
آخی بازم که این متنه درست نشده؟
سلام.
بنظرم جوانی کردن پشت سر گذاشتن دوران کودکی و کمال یافتن شخصیت و قوام یافتن ان هست.
بعبارتی جوانی دوران گذر و پذیرفتن مسئولیت هست. جوانی تجربه کردن و خطر کردن و ازمودن زمینه های جدید هست.
در پایان جوانی اوج آرمانگرایی و ایده الیست بودن می باشد
جوونی کردن یعنی که هی غصه نخوری. هی نشینی یه گوشه.
پا شی بری یه کاری بکنی که دلت میگه.
سر بلند باشی. دنبال هدفت باشی همونی که همیشه ارزوشو داشتی.
سلام. جوونی کردن یعنی با هزار جور احساس متفاوت کنار آمدن با آونها کلنجار رفتن. گاهی یقین داشتن و بعد دچار تردید فلج کننده شدن. جوونی کردن یعنی کمی انتظار و بعد کمی وصل و دوباره انتظار.
سلام٬ من یه چیزه دیگه بگم !!! من این روزا قشنگ دارم در مورد خودم حسش میکنم ... اول که خیلی بیخیال همه چی شدم .... خیلی خیلی ... یه چن روزم که ماشین رو دادن دستم .. روز دوم سومش بود که تو همون یه روز دوتا تصادف کردم و آخرشم یه کوچولو کشید به یه ماشین دیگه که این آخری مشکلی نداشت ... به نظر خودم که هیچ کدومش تقصیر من نبود٬ چون سرعت هم نمیرفتم ... ولی اگه جوونی نمیکردم و بیشتر دقت میکردم این جوری نمیشد ...
سلام
یعنی سه دوست مجرد ساعت ۱ شب سر از شمال در بیارن بدون پول بعد یکی شون بره گدائی برای خنده.بعد ساعت ۴ صبح برسن به تهران
به نظر من جونی یعنی الافی واحد افتادن یعنی اینکه استاد خفن گیر بده جونی یعنی ایزونتروپیک !
بله درست حدس زدی عزیزم !
چاکرم بای!