حرفهای همیشگی


چند وقته حس یکنم قالب وبلاگم سنگین شده و از طرفی خیلی وقته این قالب رو دارم اینه که میخوام تو اولین فرصتی که دست بده بشینم یه قالب جدید طراحی کنم .
نمیدونم چقدر اهل کتاب و رمان بودین و هستین بهترین رمانهای دنیا از نظر شما کدوم کتابها هستن؟ یه نگاه به این لیست بندازین .من که خیلی با کارشناسنایی که این لیست رو تهیه کردن موافق نیستم مثلا تو این لیست کتاب دن کیشوت اول شده البته من وقتی بچه بود م این کتاب رو خوندم اون هم بصورت خلاصه شده و شاید کتاب اصلی جاذبه های خیلی بیشتری داشته باشه .یا من کتاب غرور و تعصب pride and prejudice رو خیلی بیشتر از Emma دوست دارم .
دوستانی هم که نگران اوضاع افسانه نوروزی بودن فعلا میتونن یه نفس راحت بکشن چون فعلا حکم متوقف شده و به نظرم این میتونه نشونه خوبی باشه .این اسراییل تازگیها خیلی تو جنبه سیاسی ذهن منو به خودش مشغول کرده باید سر فرصت یه سری کتاب و اینها در موردش پیدا کنم و بخونم .میخوام از پیدایشش بدونم واینکه برای انگلیس وجود کشوری به نام اسراییل تو اون زمان چه ضرورتی داشته و اینکه الان این کشور برای چی انقدر برای امریکا مهمه و نقش واقعی اسراییل تو منطقه چیه؟ احتمالا شما هم از حساسیتهایی که امریکا نسبت به اسراییل داره با خبرین .سئوالی که دقیقا برام مطرحه اینه: مگه اگه اسراییل نباشه چی میشه؟

یه کلیپ در مورد قاچاق دختران ایرانی به دبی

چون بینایی دارم کسی منو دوست نداره!!!


امروز روز جهانی نابینایانه .نابینایان کسانی هستن که به هر دلیل یکی از حواس پنجگانه شونو از دست دادن (شما:بابا تو چقدر اطلاعات عمومیت بالاست یه وقت ندزدنت!!!) .امروز یه ذره یشتر راجع به چیزایی که داریم و بهش توه نمیکنیم فکر کردم .شما بیناییتونو چقدر میفروشین؟یک میلیارد تومن خوبه؟ با یک میلیارد دلار چطورین؟ به این سئوال جدی فکر کنین. بعضی چیزا تو وجود تک تکون هست که از بس با ارزشه روش قیمتی نمیشه گذاشت .حالا ما از این دم و دستگاههای قیمتی چه استفاده ای میکنیم؟ (اگه به سو استفاده ها هم یه نظر بندازین بد نیست) .آدم تا سالمه قدر سلامتی شو نمیدونه تا یه اتفاقی براش میفته تازه میفهمه چی داشته که از دست داده .بعضی وقتها بد نیست یه چیزایی رو موقتا از دست آدم بگیرن تا آدم متوجه بشه و دوست ندارم بگم شکر گذار بشه چون به نظرم خدا به شکر گذاری ما نیازی نداره ولی اگه شکر گذار بشیم برای خودمون خوبه و زندگی شیرین تری خواهیم داشت .

مطابق معمول یه متن انگلیسی هم چاشنی نوشته امروزه:


Everybody on earth dies and goes to heaven. God comes and says, "I want the men to make two lines. One line for the men that dominated their women on earth and the other line for the men that were dominated by their women. Also, I want all the women to go with St. Peter."

With that said and done, the next time God looked, the women are gone and there are two lines. The line of the men that were dominated by their women was 100 miles long, and in the line of men that dominated their women, there was only one man.

God got mad and said, "You men should be ashamed of yourselves. I created, you in my image and you were all whipped by your mates. Look at the only, one of my sons that stood up and made me proud. Learn from him! Tell them my son, how did you manage to be the only one in this line?"

And the man replied, "I don't know, my wife told me to stand here."

تمرکز کنین

من سعی میکنم زود به زود وبلاگم رو به روز کنم چون خودم وقتی میرم یه وبلاگ مطلب جدید نداره اصلا خوشم نمیاد .این مطلب آموزنده ست به درد خودتون و نوه نتیجه هاتون میخوره یه نگاه بندازین:

    چگونه تمرکز حواس را تمرین کنیم؟

تمرکز توانایی جهت دادن به افکار، در مسیری است که به آن می‌اندیشیم. همه ما توانایی متمرکز شدن را داریم. نوشتن یک داستان، نواختن پیانو یا مجذوب یک فیلم سینمایی شدن، همگی به تمرکز نیاز دارند. ولی گاهی اوقات افکار شما پراکنده است و ذهن‌تان از موضوعی به موضوع دیگر کشیده می‌شود. در چنین مواقعی است که نیاز دارید یاد بگیرید چگونه حافظه خود را تقویت کنید. تقویت حافظه عبارت است از یادگیری‌های منظم ذهنی و مرتب کردن عواملی که یک‌باره به ذهن ما خطور می‌کنند.
پرورش ذهن آشفته
پرورش تمرکز یک مهارت است. پرتاب توپ بسکتبال به طرف حلقه، تایپ کردن و یا مطالعه نیاز به مهارت دارند. یادگیری یک مهارت نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد. همانطور که وقتی دارویی را مصرف می‌کنید در بدن بدون کمک شما عمل می‌کند و با کارهای شما تداخل پیدا نمی‌کند، در مورد یک موضوع هم همین‌طور است و نباید با ورود افکار دیگر برهم بریزد. عمل تمرکز، به تمرین احتیاج دارد. شاید در هنگام شروع تمرینات ابتدا تغییرات کمی را حس کنید، ولی پس از 4 تا 6 هفته که از پرورش ذهن و یادگیری مهارت‌ها گذشت، متوجه پیشرفت‌های قابل‌توجهی خواهید شد و پس از مدت کوتاهی در می‌یابید که چه سالهایی را برای تقویت حافظه و تمرکز ذهن خود هدر داده‌اید.

برای شروع تمرینات از این تکنیک استفاده می‌کنیم:
1- حواست را جمع کن. 2- روش عنکبوتی. 3- فرصتی را برای افکار مزاحم.
سعی کنید از تکنیک‌هایی که مفید و مؤثر به نظر می‌رسند، استفاده کنید و حداقل به مدت 3 روز آنها را به طور صحیح به کار ببندید. اگر متوجه تغییرات کمی شدید، پیشنهاد می‌شود تمرینات خود را ادامه دهید، چون در تمرکز ذهن شما مؤثر خواهد بود. همچنین می‌توانید در محیط اطرافتان نیز تغییراتی بدهید که ممکن است برای شما مفید باشند.
حواست را جمع کن
این شیوه ممکن است ظاهراً ساده به نظر بیاید، ولی در عین حال بسیار مؤثر است. هنگامی که حواستان پرت می‌شود و ذهنتان سرگردان است، مرتب به خودتان هشدار دهید که «حواست را جمع کن». این روش کم‌کم سبب می‌شود که توجه شما به موضوع مورد نظرتان جلب شود. برای مثال، هنگامی که در کلاس هستید ذهن شما از کنفرانس منحرف می‌شود، به خودتان بگویید: «حواست را جمع کن و به کنفرانس توجه کن». به هر حال تا حدی که ممکن است اجازه ندهید تمرکزتان به هم بریزد. و دوباره هشدار را پیش خودتان تکرار کنید: «حواست را جمع کن». هنگامی که افکار مزاحم خود را پیدا کردید، کم‌کم با تکنیک «حواست را جمع کن» به حال بر می‌گردید. اگر یک شخص معمولی باشید،‌ ممکن است این عمل را صدها بار در هفته انجام دهید. ولی طی روزهای آینده مدت زمانی که افکار خاصی در ذهن شما می‌ماند، طولانی‌تر می‌شود یا به عبارت دیگر تمرکزتان در مورد موضوعی خاص بالا می‌رود. بنابراین باید صبور باشید تا شاهد پیشرفت‌های خود در این زمینه باشید.
روش عنکبوتی
این روش نیز یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که پایه و اساس تمرکز است و به شما کمک می‌کند تا تمرکز داشته باشید و از حواس‌پرتی جلوگیری کنید. اگر تار عنکبوتی را تحریک کنید، تار تکان می‌خورد و عنکبوت نسبت به جنبش تار از خود واکنش نشان داده و می‌خواهد علت حرکت را بیابد، ولی وقتی چندین بار این عمل را تکرار کنید، خواهید دید که عنکبوت دیگر نسبت به حرکت تار هیچ‌ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد و متوجه می‌شود که حشره‌ای به دام او نیافتاده است. این روش را یاد گرفته و ذهن خود را پرورش دهید و در برابر حواس‌پرتی تسلیم نشوید. وقتی کسی داخل اتاق می‌شود یا وقتی در با صدای بلند به هم می‌خورد، نباید به خودتان اجازه دهید که حواستان پرت شود. شما باید تمرکزتان را برای هدفی که در ذهن دارید، حفظ کنید. مثلاً در یک کنفرانس کلاسی اجازه دهید که دیگران جلوی شما حرکت کنند و سرفه کنند، بدون اینکه به آنها نگاه کنید فقط بین خودتان و کنفرانس، تونل ارتباطی ویژه‌ای ایجاد کنید و بگذارید دیگران از این تونل خارج باشند. و یا وقتی که با کسی صحبت می‌کنید، حواستان فقط به او باشد و به صورتش نگاه کنید و از حرف‌هایی که می‌زند یادداشت بردارید. بگذارید همه چیز از ذهنتان خارج شود و به هیچ‌چیز جز او توجه نکنید.
فرصتی برای افکار مزاحم
در طول روز زمان ویژه‌ای را به فکر کردن درباره مسائلی که به ذهن شما خطور می‌کنند و تمرکزتان را به هم می‌زنند اختصاص دهید. به طور مثال ساعت 4:30 تا 5 بعدازظهر زمانی است که شما می‌توانید به این افکار بپردازید. هنگامی که این افکار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور کرد و باعث نگرانی شما شد، به یاد آورید که زمان ویژه‌ای را برای آنها در نظر گرفته‌اید و اجازه دهید که از ذهن شما خارج شوند. کسانی که از این روش استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند 35 درصد از افکار مزاحم را در طول 4 هفته در خود کاهش دهند. این تغییر بزرگی است.


 
گام‌های اساسی این روش عبارتند از:
1- زمان ویژه‌ای را هر روز به این افکار اختصاص دهید. 2- وقتی افکار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانید که زمان خاصی را برای فکر کردن به آنها گذاشته‌اید. 3- با تکنیک «حواست را جمع کن» هم می‌توانید این افکار را از ذهن خود خارج کنید. 4- به خودتان اطمینان بدهید که در زمان مخصوصی حتماً به این افکار مزاحم که تمرکز شما را برهم می‌زنند، فکر خواهید کرد.
روش‌های ذهنی دیگر
1- چوب خط زدن برای افکار مزاحم: کارت‌های کوچکی درست کنید و آنها را به 3 قسمت مساوی تقسیم کنید یک قسمت را به صبح، یک قسمت را به بعدازظهر و قسمت سوم را به شب اختصاص دهید. هربار که تمرکزتان به هم ریخت و حواستان پرت شد، یک خط در قسمت مخصوص به آن بکشید. برای هر روز یک کارت برای خود تهیه کنید.
2- زمان استراحت: استراحت کوتاهی برای خودتان در نظر بگیرید. هنگامی که استراحت می‌کنید، اکسیژن بیشتری به مغزتان می‌رسد. بلند شوید و برای چند دقیقه در اتاق قدم بزنید. وقتی ما برای مدت طولانی می‌نشینیم، خون بدن ما به دلیل نیروی جاذبه، به طرف پایین‌ترین نقطه بدنمان، یعنی پاها کشیده می‌شود.
3- عوض کردن موضوع: بسیاری از دانش‌آموزان به وسیله تغییر دادن موضوع مطالعه، به تمرکزشان کمک می‌کنند. شما هم می‌توانید موضوعات متفاوتی را در نظر گرفته و با عوض کردن عنوان درسهایی که باید به طور منظم مطالعه کنید به خودتان تنوع دهید و هر کدام را به مدت 2 ساعت مطالعه کنید.
4- جایزه و پاداش: هنگامی که کاری را به طور کامل انجام دادید، به خودتان پاداش دهید. کار شما ممکن است خیلی کوچک باشد و یا شاید یک مسئولیت بزرگ، که شما باید آن را به پایان برسانید. پاداشی که برای خودتان در نظر می‌گیرید، ممکن است قدم زدن در اطراف ساختمان، یک لیوان آب و یا خواندن یک مطلب جالب و خنده‌دار در روزنامه باشد.
افزایش فعالیت‌ها
اگر یک مطلب را سرسری بخوانید، تمرکز شما به راحتی برهم می‌ریزد. در عوض برای هر قسمت، سرتان را تکان دهید و به دنبال پرسش بگردید. برای این مرحله باید بگویید «چگونه می‌توانم سطح فعالیتم را در حین مطالعه بالا ببرم؟» سپس مطالعه کنید تا جواب این پرسش را پیدا کنید. این کار ساده را انجام دهید. پرسش‌هایی که باری هر قسمت طرح می‌کنید مرکزیتی به افکار شما می‌دهند و باعث می‌شوند که روی مطلب مورد مطالعه مسلط شوید. همچنین هنگامی که درس می‌خوانید می‌توانید لیستی از پرسش‌ها را تهیه کنید و برای پیدا کردن جواب پرسش‌ها، به درس گوش دهید. هر از چندگاهی، مکان خود را تغییر دهید. در جایی که خیلی سرد است، ننشینید. جابه‌جا شدن، به حرکت خون در بدن کمک می‌کند و باعث می‌شود که اکسیژن بیشتری به مغز شما برسد تا شاداب و سرحال باشید.
عواملی که می‌توانید کنترل کنید
1- سطح انرژی خود را تعیین کنید: چه زمانی از روز، انرژی شما در سطح بالایی قرار دارد؟ چه زمانی، انرژی شما پایین است؟ مطالعه درسهای دشوار به انرژی زیادی نیاز دارد. امروزه بیشتر دانش‌آموزان مطالعه درسهای سخت را به زمانی که خیلی خسته‌اند، به تأخیر می‌اندازند. وقتی شما خسته‌اید، تمرکز داشتن بسیار مشکل است و درس خواندن در این موقع نتیجه معکوس دارد. درسهای مشکل باید زمانی مطالعه شوند که انرژی شما در اوج خود قرار دارد. درسهای آسانتر را می‌توانید بعد از درسهای مشکل قرار دهید.
2- نور: استفاده از نور کافی در هنگام مطالعه یک عامل اصلی به حساب می‌آید. برای اینکه چشمانتان خسته نشوند از نور مستقیم و همچنین نور خیلی کم استفاده نکنید.
3- میزوصندلی: هنگام مطالعه روی یک صندلی «نه خیلی راحت» پشت میز بنشینید. روی تختخواب درس نخوانید تختخواب برای خوابیدن و استراحت کردن است، نه برای درس خواندن!
4- وضع و حالت بدن: صاف و درست نشستن به تمرکز شما کمک می‌کند.
5- علامت و نشانه: اصلاً معطل نکنید، همین حالا بلند شوید و برگه‌ای را روی در بچسبانید روی آن بنویسید «من به آرامش نیاز دارم. لطفاً اجازه دهید درس بخوانم. لطفاً آرامشم را برهم نزنید. متمرکز شدن کار دشواری است. با رفتنتان به من کمک کنید.» بعضی از اشخاص بی‌ملاحظه ممکن است نسبت به خواهش‌های شما بی‌تفاوت باشند. از آنها بخواهید بعداً بیایند. اگر آنها اتاق را ترک نکردند، تمرین کنید که نسبت به آنها بی‌توجه باشید.
6- تلفن‌ها را جواب ندهید: در هنگام مطالعه نسبت به تلفن‌ها بی‌تفاوت باشید. بله، ممکن است شما یک تلفن را از دست بدهید، ولی حفظ تمرکز شما مهمتر است. ممکن است از این به بعد این روش در زندگی شما مفید واقع شود.
7- کجا بهتر درس را می‌فهمید: فکر کنید که کجا تمرکزتان بالاست. اغلب، درس خواندن در جایی که شما زندگی می‌کنید، دشوار است. بنابراین گوشه‌ای از یک کتابخانه را که آرام است و دری وجود ندارد که مردم مرتب از آن رفت‌وآمد داشته باشند و نه پنجره‌ای دارد که منظره پشت آن باعث حواس‌پرتی شود را برای درس خواندن انتخاب کنید.
8- شنیدن موسیقی: اگر هنگام مطالعه نیاز به موسیقی دارید نوعی از آن را انتخاب کنید که ضرب آهنگی نسبتاً یکنواخت داشته باشد. موسیقی‌های بی‌قاعده، به راحتی ذهن را منحرف می‌کنند. اگر از یک موسیقی یکنواخت استفاده کنید صدایی که در محیط اطرافتان پخش می‌شود، حواس‌پرتی شما را به حداقل می‌رساند. رادیوی شما هم می‌تواند یک منبع خوب و در عین حال ارزان برای صداهای یکنواخت باشد.
9- زمانی کافی برای انجام دادن کارها: ابتدا تخمین بزنید که برای هر درس چند ساعت در هفته نیاز به مطالعه دارید. سپس یک جدول زمانی شامل تمام کارهایی که باید در طول هفته انجام دهید، تهیه کنید. مثل (کلاسها، جلسات، غذا خوردن، لباس شستن و غیره). آنگاه یک زمان ویژه برای درس خواندن در جدول قرار دهید. جدول زمانی خود را طوری طراحی کنید که قابل تغییر باشد مثلاً بتوانید برای درسی که به وقت بیشتری نیاز دارد- و مطالعه آن درس در زمان مخصوص انجام نشده- تغییر کوچکی را در جدول زمان‌بندی ایجاد کنید و به مطالعه خود ادامه دهید. خلاصه اینکه مهارت تمرکز به شما کمک می‌کند که به خودتان اطمینان داشته باشید چون توانایی این را دارید که هرآنچه را که قبلاً خوب به آن توجه کرده‌اید و روی آنها تمرکز داشته‌اید به یاد آورید.

تبریک

                            
                        

قبل از هر چیز نیمه شعبان رو به همه تون تبریک میگم .دیشب تو خیابونهای تهران کلی عروسی بود نمیدونم کدومها تون شب تو خیابون بودین و تونستین شاهد این عروسی ها باشین شایدم بعضی هاتون برای عروسی دعوت بودین (دیگه خالی نبندین لطفا !!!میدونم که عروسی هیچ کدومتون نبوده!!!) نیمه شعبان برای عروسی خیلی خوبه .من که خیلی از این روز خوشم میاد دو هفته بعدشم که ماه رمضونه و خلاصه به نظر من خیلی روز خوبیه .مبارک باشه ان شالله !!!!
یه تبریک دیگه هم باید به همه بخصوص خانمها بگم اونم بخاطر جایزه 1.3 میلیون دلاری صلح نوبل که خانم شیرین عبادی به عنوان اولین ایرانی و اولین زن مسلمان برنده اون شدن .ایشون بعد از عرفات و انور سادات سومین مسلمونی هستن که این جایزه رو نصیب خودشون کردن .هر چند تاریخچه اهدای این جوایز نشون داده که در بسیاری از موارد عوامل سیاسی در تعیین برنده نقش داشتن ولی هیچ کدوم از اینها از ارزش و اعتبار این قضیه کم نمیکنه .امیدوارم ایرانیها تو سایر زمینه ها هم به حق خودشون برسن و جایزه های بی شمار دیگه ای رو هم تو سایر عرصه ها نصیب خودشون بکنن .اگه میخواین در این زمینه اطلاعت بیشتری کسب کنین به این جاها مراجعه کنین:
http://news.gooya.com
http://www.womeniniran.org/82/specials/08=07.htm(تصاویری از خانم عبادی)
http://story.news.yahoo.com/news?tmpl=story&u=/nm/20031010/ts_nm/nobel_peace_dc_24(اخبار یاهو در مورد این جایزه)
 چون خیلی هاتون به جوک های من عادت کردین!!! یه جوک هم اینجا میذارم حتما بخونین خیلی با حاله:
A company, feeling it was time for a shake-up, hires a new CEO.

This new boss is determined to rid the company of all slackers.

 

On a tour of the facilities, the CEO notices a guy leaning on a wall. The room is full of workers and he thinks this is his chance to show everyone he means business!

The CEO, walks up the guy and asks - "and how much money do you make a week?"

Undaunted, the young fellow looks at him and replies, "I make $200.00 a week. Why?"

The CEO then hands the guy $200 in cash and screams, "Here's a week's pay, now GET OUT and don't come back!"

Feeling pretty good about his first firing, the CEO looks around the room and asks, "Does anyone want to tell me what that slacker did here?"

With a sheepish grin, one of the other workers mutters, "Pizza delivery guy".