خشونت خانگی

 نمیدونم شما هم در جریان مرگ امید بواسطه ضرب و شتم مادرش قرار دارین یا نه؟ احتمالا هفته گذشته تلویزیون در این مورد گزارشی پخش کرده باشه .به هر حال اگه مثل من بی اطلاع هستین میتونین از اینجا و اینجا اطلاعات کسب کنین.واقعا جای تاسفه که هنوز شاهد چنین جنایاتی هستیم .در سالهای گذشته شاهد اتفاقاتی از این دست بودیم ولی آیا این روند باید همچنان ادامه پیدا کنه و از قربانی بگیره ؟وضعیت وقتی حادتر میشه که خشونت خانگی علاوه بر کودکان گریبانگیر زنان هم میشه .این پدیده مختص به کشور ما نیست و در کل جهان وجود داره (اینجا رو بخونین) .البته تفاوتهایی میون کشور و ما و دیگر نقاط جهان در ارتباط با این نوع خشونت وجود داره و به نظر میرسه در ایران با توجه به اینکه موارد زیادی از این نوع خشونت هرگز توسط خانواده ها گزارش نمیشه تعداد به مراتب بیشتر از جاهای دیگه باشه .چرا زنان کتک میخورن و صداشون هم در نمیاد؟چند عامل عمده وجود داره:یکی دید سنتی که به مرد اجازه تعرض میده و هرگونه اعتراضی از جانب زن رو رد میکنه دیگری پشتوانه نداشتن زنه که خودش میتونه شامل پشتوانه علمی (زن از حق و حقوق خودش اطلاع نداره) پشتوانه مالی (وابستگی مالی زن به شوهرش ) و پشتوانه اجتماعی (عدم حمایت زن در درجه اول از سوی خانواده خود و در وهله بعد از سوی جامعه و مراجع قضایی) باشه .واضحه برای حل این معضل می بایست بر عواملی که ذکر شد و نیز عوامل دیگری که وجود دارند فایق اومد .در این میون تلویزیون و سایر رسانه ها می تونن با استفاده از فرصت بدست اومده و نگاه خاصی که جامعه در هنگام وقوع حوادثی از این دست به این قضیه شوم دارند در جهت بالا بردن اطلاعات خانواده ها از حق و حقوق خود قدم بر دارند.در ضمن اگر بشه شرایطی ایجاد کرد که دیگران بتونن این قبیل حوادث رو گزارش کنند و قابل پیگیری هم باشه تا حدود زیادی کمک کننده ست.

 

لینکهای امروز

 

یه فلش با نمک !!!پشه

گفت و گوی تفصیلی ایسنا با محمد خاتمی

نبوی کاندیدای مجلس میشود؟

کنسرتهای ایرانی در دوبی

نازنین افشار دوم جهان شد.یه سری عکس مرتبط برای نازنین ندیده ها!!!

روایت بسیج دانشجویی از وقایع دانشگاه الزهرا

پشت صحنه سازمانی به اسم صدا و سیما

ارتباط حجاب با رستورانداری

ارتباط حجاب با فوتبال(کارت زرد و قرمز)

واکسنتون رو بزنین ولی تا سه ماه بعدش باردار نشین.باشه؟

وقتی روسپی خانم رفته گل بچینه

و ضرب و شتم فعالان سیاسی همچنان ادامه دارد...

از ایدز هیچی نمیدونین؟اینو بخونین تا همه چی بدونین.حوصله ندارین همه چی بدونین؟پس فقط در مورد وضعیت ایدز در ایران بدونین.

وقتی جورج بوش "بنیاد ایمان" تاسیس میکنه

جایزه لورا به شیرین داده شد.

صفحه حوادث روزنامه شرق

چهره واقعی مایکل جکسون تو این سن و سال چطوری میشد؟اینجا رو ببینین.

Political Games

در شرایطی که هنوز چند ماهی به برگزاری انتخابات مجلس مونده نتیجه تا حدود خیلی زیادی مشخصه و در این میون جناح راست پیشاپیش خودش رو برنده این رقابت میدونه .روزنامه جام جم امروز به نقل از محمد جواد لاریجانی نوشته بود امور به دست افراد کار آمدتری سپرده میشه .از این جمله میشه این رو استنباط کرد که جناح راست علاوه بر اینکه خودش رو قطعا پیروز میدان میدونه از همین الان در فکر اینه که عدم حضور و یا حضور کمرنگ مردم در انتخابات رو نوعی دهن کجی به سیاست های غلط جناح چپ در چند سال گذشته قلمداد کنه و تحریم احتمالی انتخابات رو اعتراض مردم به عملکرد دوم خردادیها نشون بده .شاید در حال حاضر بهترین گزینه برای جناح چپ این باشه که در انتخابات این دوره شرکت نکنه و به نوعی اونو تحریم کنه تا در صورت عدم شرکت مردم در انتخابات بتونه این ادعا رو بکنه که نبود کاندیداهای این جناح موجب شرکت نکردن عده ای در انتخابات شده .
مطلب دیگه ای هم تو همین روزنامه خوندم که بی ارتباط با نظر سنجی وبلاگ خودم هم نبود .برای اینکه شما هم به این نوشته دسترسی داشته باشین اونو از تو سایت جام جم پیدا کردم میتونین اینجا بخونینش.تحقیقی است که در مورد بافت جمعیتی نسل جوان جامعه صورت گرفته و نتیجه گیری شده که اختلاف سنی زیاد بین زوجین وضعیت تعداد افراد مجرد جامعه رو از اینی هم که هست بدتر میکنه و با توجه به شرایط کنونی کشور بهتره که اختلاف سنی زوجین کم و در حدود دو سال باشه (هر چند که اختلاف سنی کم در حوزه خانواده مشکلات خاص خودش رو به دنبال خواهد داشت ) به هر حال نه من نه شما و نه هیچ کس دیگه به این تئوری های خام توجهی نمیکنه اگر واقعا فاجعه ای در شرف وقوعه باید در موردش سیاست گذاری بشه و کارها از طریق برنامه ریزی در سطح کلان حل بشه .توقع اینکه کسی بخواد با خوندن یه نوشته خودش رو بندازه تو دهان شیر کمی دور از عقله.
لینکهای امروز:
یه نوشته طنز از نبوی در مورد انتخابات
گفتگوی کیهان با احمدزاده مجری شبکه تهران
کلیپ فلش در مدح و ثنای جورج بوش!!!(انگلیسی)
جداسازی تلفن همگانی خانمها و آقایون؟
یه زمانی چین به آرایش زنها هم حساس بود ولی الان میزبان دختران شایسته ست
احساس بدبختی میکنین؟یه کلیپ در مورد وضعیت خودتون در جهان ببینین
مینو 25 ساله ،همسر پنجم یوشکا فیشر  وزیر امور خارجه آلمانه و فعلا دانشجوی رشته سینماست.یه نظر ببینینش!!!
گاردین تو هم؟ یه مطلب از گاردین در مورد خلخالی (انگلیسی)
فروشگاه نشاط عرضه کننده وسایل تنظیم خانواده بهمراه آموزش
استفاده از خون مصنوعی در سوئد
وقتی بولدزر اسراییلی دختر امریکایی رو میکشه(انگلیسی)
مانیفیست زنان اروپا

تغییرات

امروز اومدم یه مقدار تغییرات تو وبلاگ ایجاد کنم اینه که سیستم جدید آرشیو رو (میدونم همه تون کهنه کردینش!!!) هم اضافه کردم بعد وسوسه شدم که نوشته های قبلیمو بخونم(دارم تبلیغ میکنم که شما هم برین بخونین!!!) خیلی برام جالب بود چون نوع نوشتنم خیلی تغییر کرده اون موقعها خیلی بیشتر از خودم می نوشتم و الان تقریبا اصلا از خودم نمی نویسم که خیلی بده.بابا تودار بودن هم حدی داره !!!از این به بعد سعی میکنم از خودمم بنویسم. شما چطور نوع نوشتنتون فرق نکرده ؟
از تریپ مشکی وبلاگ خوشتون میاد .من رنگ مورد علاقه خودم آبیه ولی امروز که رنگ مشکی رو به وبلاگ اضافه کردم خودم خیلی خوشم اومد .باورتون نمیشه ولی همین ترانه "مشکی رنگ عشقه" منو به این فکر انداخت که از مشکی استفاده کنم.
آقا ما یه نمه شکم آوردیم نمیدونیم چطور آبش کنیم .ورزش هم همه مدله میکنیم.از عموم خوانندگان تقاضا میشه تجربیات خودشون رو در این مورد به اشتراک بگذارن .بریزین وسط ببینم (خودتونو نگفتم تجربیات رو بریزین!!!)
پناه بردن دو تا خواهر ایرانی به سفارت بلژیک
ای بابا ما چند بار باید تنظیم خانواده پاس کنیم؟
وبلاگ زنان ایرانی (شما هم وقت کردین مطلب بفرستین)
گفتگو با حسین رضا زاده
دستگیری عامل قتل زهرا کاظمی
ده سال به دنبال قصاص
خلخالی ،جلاد یا قهرمان

تقاص

حسابی کلافه بود .همینطور بی هدف تو خیابونها پرسه میزد .یه یه ساعتی که از خیابونگردیش گذشت بلاخره خسته شد و رفت رو یکی از نیمکتهای پارک نشست .هنوزم آروم نشده بود .نمیتونست فراموش کنه یا شایدم نمیخواست که فراموش کنه .یعنی همه چی انقدر زود تموم شده بود؟؟؟هیچوقت به اندازه حالا خودش رو تنها حس نکرده بود .قبول داشت که تقصیر خودشه ولی با این حال برای خودش دل میسوزوند.نه دیگه حتی دلسوزی هم دردی رو دوا نمیکرد .دردی که تو سینه اش داشت هر لحظه بیشتر آزارش میداد .حس میکرد دور چشماش نمناک شده ولی دلش نمیخواست اونجا بزنه زیر گریه و اون یه ذره غروری هم که داره پایمال کنه .دیگه هوا کم کم داشت تاریک میشد ،بارون هم داشت شروع میشد ،بلند شد زیپ کاپشنش رو تا جاییکه میتونست بالا کشید و دوباره راه افتاد.کجا می رفت؟ خودش هم نمیدونست......