هوای بهشت

وقتی بشر رو خلق می کردن یه بسته نرم افزاری تحت عنوان "ترس" رو سیستم عامل وجودش نصب کردن که کار اصلیش محافظت از سخت افزار او بود . برای اینکه نرم افزار به روز باشه قابلیت آپ دیت شدن رو هم در اون قرار دادن و این امر موجب شدن با قرار گرفتن بشر درموقعیت های مختلف ترسهاش هم فرق بکنه کم کم بشر فهمید که تا ابد نمی تونه تو غار بمونه اینه که دست عمو یادگار رو هم گرفت و با هم از غار بیرون اومدن تا تمدن ایجاد کنن . او پیش از این هم متوجه قدرت های برتر در عالم شده بود متوجه رعد و برق شده بود که در یک لحظه قادر به زمین زدن درختهای تنومند بود این قدرت های برتر بعضا نزدیکان او رو ازش گرفته بودن و موجب شده بود او از قدرتهای برتر برسه اونها به این نتیجه رسیدن که این قدرتهای برتر قهر خداوند هستند و اونها برای در امان موندن از قهر خداوند براش نذر و نیاز می کردن و قربانی می بردن بدین سان عوامل طبیعی نظیر بیماریها ، خشکسالی ، طوفان ، زمین لرزه و ... رو به قهر خداوند نسبت می دادن و چون اطرافشون مملو از این قبیل مسایل بود دایما ارتباطی این چنینی با خدای خودشون داشتن . به تدریج دامنه اعتقادات خرافی بالاتر هم گرفت مثلا از رنگین کمان می ترسیدن چرا که اعتقاد داشتن پلی است میان این دنیا و دنیای دیگر و وقتی این پل ظاهر میشه معناش اینه که نوبت مرگ کسی فرا رسیده . در این میان کسانی که بعنوان رابط میان خدای ساختگی و مردم بودن هم به این قبیل خرافات دامن می زدن تا موقعیت خودشون رو هر چه بیشتر تثبیت کنن . این افراد فقط به منافع خودشون و رونق بخشیدن به معابدشون فکر می کردن و هیچ اثر مثبتی در جامعه نداشتن مگر اینکه دامنه خرافات رو افزایش بدن و بر ترسهای مردم اضافه کنن . پیامبران الهی همیشه با این قبیل افراد مشکل داشتن چرا که ظهور پیامبران به منزله از دست رفتن قدرت اونها بود و صد البته مردم هم تعالیم گذشته خودشون رو به همین سادگی رها نمی کردن برای اینکه اونها می ترسیدن" عاقبت به خیر نشن " .عاقبت به خیری یعنی وارد شدن به بهشت خداوند . از زمانهای گذشته بودن کسانیکه ادعا می کردن می تونن موجبات کار رو فراهم بیارن در مصر باستان این عقیده رو ترویج کرده بودن که اگر مومیایی نشن روحشون سرگردان میمونه و خیلی از خانواده های بی بضاعت عمری رو با شکم گرسنه سپری می کردن تا هزینه سنگین مومیایی شدن رو برای جسدشون جمع کرده باشن . عیب اینجاست که از ترسهای بشر حتی پس از ظهور تمام پیامبران هم سواستفاده میشد و (می شود ) حسن صباح ادعا می کرد کلید بهشت رو در اختیار داره و فدایی هایی تربیت کرده بود که مسئولان حکومتی رو ترور می کردن و از هیچ چیزی باک نداشتن چون خیال می کردن پس از مرگ شهادت نصیبشون شده و وارد بهشت می شن . سلجوقیان با اینکه خیلی قدرتمند بودن هرگز نتونستن قلعه الموت رو فتح کنن . و حالا تو دنیا باز هم کسانی هستن که ادعا می کنن کلید بهشت رو در اخیتار دارن و می تونن شهادت رو نصیب تشنگانش کنن . گروه القاعده و دیگرانی که کارشون بسط تروریسم تو دنیاست . آیا بهشت دنیا محل تجمع تروریسهایی است که تو کل زندگیشون از این همه زیبایی جهان فقط سیاهی ها رو دیدن و بس ؟ آیا هدف از زندگی آنچنان که گفته میشه رسیدن به کمال نیست ؟ به نظر می رسه باید در مورد تعریف کمال با عده ای به توافق رسید . مولوی معتقده انسان چیزی نیست به جز اندیشه اگر این حرف رو بپذیریم دستیابی به افق های فکری وسیعتر و سطوح بالاتر تعقل و اندیشه رو می تونیم کمال در نظر بگیریم . آموزه های دینی هم موید این گفتار هستن اونا که گفته می شه قلم دانشمندان از خون شهیدان ارزشمندتره . آیا کسانی که با اعتماد به واسطه ها معلوم نیست به کدوم سمت کشیده میشن بهتر نیست سرمایه گذاری ایمن تری انجام بدن و به مقامی حتی بالاتر از اونچه تصورش رو می کنن دست پیدا کنن ؟

با گذشت زمان و پیشرفت علوم بشر متوجه خطاش شد او دلیل پیدایش بلایای طبیعی رو پیدا کرد و راهکار مناسبی هم برای محافظت خودش پیدا کرد . او متوجه سودجوییهایی که تحت نام خداوند انجام می شد هم شد. پیامبران خدا کارشون رو با سه چهار نفر شروع می کنن و بعد میلیون ها نفر رو شیفته خودشون می کنن این قبیل افراد اون میلیونها نفر رو می گیرن تبدیل می کنن به همون دو سه نفر ! تفاوت در اینه که پیامبران خدا برای وصل کردن اومدن و این آدمها چون صدها مدل مرزبندی دارن برای فصل کردن . حالا که بشر این همه اطلاعات داره آیا او دیگر نیازی به خدا نداره ؟ هنوز هم بشر تو ترسهاش به خدا پناه می بره همین شمایی که منکر این قضیه هستین اگر در هواپیمایی که نزدیکه سقوط کنه سوار بشین آیا از خدا کمک نمی خواین ؟ البته این امر نه دلیل بر وجود خداست و نه بر دینداری شما این یه امر کاملا فطریه . جواب این سئوال که آیا انسان هنوز به خدا نیاز داره و اگه داره چرا رو خودتون بدین ولی من معتقدم پیشرفت علم با زدودن ابهاماتی که وجود داشت این فرصت رو ایجاد کرده که دینداری پایه های مناسب تری داشته باشه .