قیام ماشینها

از بچه چهار ساله تون می خواین بره کاسه سفالی آبی رنگی رو که چند روز پیش پدربزرگش براش خریده ، بیاره . بلافاصله پس از شنیدن حرفتون گازش رو میگیره و چند لحظه بعد از میون اون همه ظرف و ظروفی که تو خونه هست همونی رو که می خواستین پیدا کرده و آورده . دنبال عکسی هستین که هیتلر رو قبل از اینکه پیشوا بشه و در لباس غیر نظامی نشون بده . اگر موتور جستجوی گوگل اندازه بچه چهار ساله شما هوش داشت می تونست با به همون سادگی که بچه تون حرفتون رو فهمید متوجه منظورتون بشه و این عکس رو در صورتیکه تو اینترنت وجود داشته باشه براتون بیاره و اگر نمی آورد می تونستین مطمئن باشین چنین عکسی تو اینترنت وجود نداره . کامپیوترها علیرغم سرعت بالایی که در پردازش اطلاعات دارن بخاطر نداشتن هوش هنوز هم با شاهکار هستی یعنی انسان قابل مقایسه نیستن . در کارهاییکه ما اونها رو بسیار سخت و نیازمند هوش فراوان می دونیم کامپیوترها بسیار موفق هستن .اونا می تونن از پس بهترین قهرمان دنیا بر بیان .می تونن میلیونها حرکت رو پیش بینی کنن و در کسری از ثانیه وضعیت بازی رو در صورت انجام هر کدوم تا انتها حدس بزنن ولی اونها هنوز اونقدر هوشمند نیستن که بتونن حتی مثل کودکی که تازه راه رفتن رو آموخته یک روبوت رو راه بیاندازن . و بشر که کامپیوتر رو ساخته بود به این فکر افتاد که این نقیصه رو هم در اون جبران کنه .فکرش رو بکنین اگر کامپیوترها باهوش میشدن با سرعت پردازش بسیار بالایی که داشتن چه ها که نمی تونستن بکنن . عده ای دست بکار شدن و خودشون رو درگیر مبحثی به نام "هوش مصنوعی" کردن این امر باعث نگرانی دسته ای دیگری از افراد شد . کی می تونست تضمین کنه بعد از اینکه ماشینها باهوش شدن همچنان از آدم تبعیت کنن؟ بالاگرفتن نگرانیها موجب شد این موضوع هم همراه سایر دغدغه های ذهنی بشر رو صفحه سینما نقش ببنده . چندگانه های ترمیناتور و ماتریکس از موفق ترین این آثار بودن . و وقتی این آثار با خودشون مفاهیم دینی و ماورالطبیعه ای حمل می کنن داستان از قبل هم جالب تر میشه . ترمیناتور 2 تحت عنوان روز داوری judgment day  ساخته میشه . در کنار عاریه گرفتن این اصطلاح از متون دینی ، بحث ماورالطبیعه ای بی معنا بودن زمان هم در جای دیگری از فیلم عنوان میشه . جاییکه جان از ترمیناتور می پرسه :who sent you? و او جواب میده :You did. Thirty years from now you reprogrammed me to be your protector here,in this time . در "قیام ماشینها" که شماره 3 سری ترمیناتورهاست انسان بلاخره می تونه از پس ماشینهای باهوش و قدرتمند بر بیاد و زمین رو از اونا پس بگیره ولی "جان کانر"  کاراکتری نیست که بیننده بتونه بپذیره قابلیت پس گیری زمین رو داشته ضمن اینکه انسانها در این فیلم از قدرت خاصی برخوردار نیستن واز نظر عقلی مسخره است که تونسته باشن بر ماشینها پیروز بشن . این علامت سئوالها زیمنه رو برای شکل گیری "ماتریکس " فراهم میکنه . ماشینها دنیا رو گرفتن و انسانها رو برده خود کردن ولی انسانها بیخبر از همه جا دارن زندگی خودشون رو می کنن و دنیایی که توسط ماشینها به اونها معرفی شده رو باور کردن . فیلم نوعی آخرالزمان رو روایت می کنه که تاریکی حضور ماشینها همه دنیا رو گرفته و تنها یه ناجی می تونه دنیا رو نجات بده .نئو جوان برنامه نویسیه که بعدها می فهمه He is the one . این فیلم هم ضمن بهره برداری از مضامین دینی نیم نگاهی هم به مسایل عرفانی و ماورالطبیعه ای داشته . دقت کنین به صحنه ای که نئو تمرین میکنه از ساختمون بپره . چون در میون راه شک میکنه با مغز میاد زمین ! با ایمان همه کاری ممکنه وقتی ناجی به قدرت خودش ایمان میاره کارهای عجیب و غریب زیادی می تونه انجام بده ولی حتی ایمانش هم نمی تونه از پس ماشینها بر بیاد و اونها بعد از یه تعقیب و گریز طولانی با شلیک چند گلوله کار رو تموم می کنن در اینجا یکی دیگه از برگهای برنده انسانها رو میشه فیلم میخواد با تیکه بر تعمیات عرفانی بگه عشق حتی از ایمان هم بالاتره و در این لحظه عشق تجلی یافته در بوسه یار قدرتی ناشناس به ناجی میده و او در میابه که حتی اونچیزی که همگی فکر میکردن نیز واقعیت جهان نبوده . ناجی پس از اینکه چشم بصیرت پیدا می کنه اشیا رو به صورت واقعی شون می بینه که تو این فیلم اونا رو بصورت صفر و یک که نمادی از مبنای خلقت ماشینها بوده نشون دادن . ماشینها که از دوباره برخاستن ناجی متعب شدن بار دیگر به او شلیک می کنن و او با قدرت جدیدی که یافته به گوله ها فرمان میده در هوا بایستن و ....

در اکثر فیلمهای ساخته شده ماشینهای هوشمند موجوداتی خبیث معرفی شدن و علت ، این معرفی شده که ماشینها قادر به پذیرش اخلاقیات نیستن . یعنی برای یک ماشین از خودگذشتگی ، مهر و محبت ، صداقت و .... اخلاقیات دیگه معنا نداره . اخلاقیات بعضاً همون چیزهایی هم هست که من و تو وقتی رعایتشون می کنیم دیگران بهمون مهر سفاهت میزنن ! حالا کاری به این چیزاش نداریم وقتی جامعه از اخلاقیات تهی شد و پر شد از منیات ، میشه گفت اون روز ماشینها قیام کردن و judgment day  شده . اون روز به خیلی از قدرتهای انسانی نیاز داریم .البته اگه نگین مسخره است و بهش نخندین حتی گفتن تو اون روز یه The one هست که دنیا رو نجات بده .

آرنولد در فیلم ترمیناتور2

 

 

چند جمله از نیچه بخونین:

Whenever I climb I am followed by a dog called 'Ego'

We have art to save ourselves from the truth

When you gaze long into the abyss, the abyss also gazes into you

Woman was God's second mistake