امروز مرخصی ودم برای کاری رفتم ثبت احوال . چیزهای جالبی اونجا دیدم از جمله خانمی که دو بار شوهر کرده بود و اومده بود شناسنامه جدید بگیره چند تا خانم دیگه هم به همین شکل بودن جالب اینه که از همدیگه پنهان هم نمی کردن و شگردشون رو به هم میگفتن . من دختر دایی خودم هم با یکی عقد کرد شش ماه بعد طلاق گرفت رفت یه شناسنامه نو گرفت حالا وارد بحثهای پزشکی نمیشیم که چه ها میکنن . آخه اینم شد جامعه ؟ آدم حالش بهم میخوره .داشتم برمیگشتم یه پژو 206 جلوم بود که طرف خودشو داشت میکشت خانم بلند کنه خجالت هم نمیکشن .تا چه حد باید یه جامعه از اخلاقیات تهی باشه ؟ ملت فقط بلدن ادای آدمها رو دربیارن لباس خوب بپوشن خوب به سر و وضعشون برسن باکلاس صحبت کنن ولی دریغ از یه ذره شعور .انگار این ملت صدسال گرسنگی کشیده باشن و حالا یه دفعه آزاد شده باشن آخه چقدر حریص چقدر کثیف .از آدمهایی که یه کاری رو برای پز دادنش انجام میدن بدم میاد یعنی حالم رو بهم میزنن .از کسانیکه نقش بازی میکنن متنفرم از جامعه ای که مردمش انقدر از آدمیت دور افتاده باشن بیزارم.