خاطرات جوونیم محاله .....

   تو همین دو هفته ای که از مرخصی اومدنم میگذره وبلاگم بیش از ده هزار بازدید داشته که برای خودم هم خیلی عجیبه .مطابق معمول بیشتر خواننده ها از طریق سرچ اینترنتی مطلبی رو که میخواستن پیدا کردن و احتمالا مشتری دایم اینجا هم نشدن .امیدوارم اونچه که اینجا نوشته میشه به اندازه یک سر سوزن هم که شده در زندگی خواننده ها تاثیر مثبت بذاره نمیدونم چرا هیچ وقت نتونستم با خودم کنار بیام که تو وبلاگ خاطره نویسی کنم خوشبختانه از وقتی رفتم خدمت شروع کردم خاطرات روزانه ام رو مینویسم و ای کاش این کار رو از چند سال پیش انجام میدادم اون موقعها اصلا فکر نمیکردم خاطراتم چیز جالبی باشن همیشه به این فکر میکردم که دارم یه زندگی خیلی عادی رو پیش می برم و خاطراتم کسل کننده خواهد بود ولی الان که چند سال از اون روزها گذشته میدونم که اگه خاطراتم رو مینوشتم صاحب یکی از قشنگترین دفترچه خاطراتهایی می شدم که هر کسی میتونست داشته باشه . حالا که شبها خاطره مینویسم یه دید کلی نسبت به فعالیتهای روزانه ام دارم و پیش اومده اوقاتی که از عملکرد خودم راضی نبودم تو اینجور مواقع نارضایتی خودم رو هم تو دفترم ثبت میکنم و بلافاصله بعد از اون می نویسم که مثلا از فردا چکار خواهم کرد .برای آدمهای بی برنامه ای مثل من این هم خودش یه مدل برنامه ست .قسمت انتهای دفتر رو هم گذاشتم برای ثبت نکات جالبی که حین مطالعات احتمالیم ! بهشون برخورد میکنم .

  تا حالا تنبل دیدین؟ منظورم غیر از تصویریه که هر روز صبح دارین تو آیینه می بینین . آنتونی رابینز جمله قشنگی در مورد تنبلی داره .خواهش می کنم یه ذره روش فکر کنین:

             "شما تنبل نیستید فقط اهداف کوچکی دارید."

 

راهنمایی هایی برای تست زدن :

اگر جواب دوگزینه  شبیه هم است هیچ کدام را انتخاب نکنید

اگر جواب دو گزینه کاملا متضاد است یکی را انتخاب کنید

گزینه هایی که با کلماتی نظیر:همیشه –بعضی اوقات – به استثنای هرگز –بیشتر- حدااقل –حداکثر شروع میشوند معمولا جواب تست نیستند.

راهنمایی برای حل مسایل:

از خود این سئوالها را بپرسید:

مساله از من خواسته چه چیزی را پیدا کنم؟

برای پیدا کردن جواب لازم است چه چیزهایی را بدانم؟

در صورت مساله برای یافتن جواب چه اطلاعاتی در اختیار من قرار داده شده؟

چگونه میتوانم مساله را به قسمتهای کوچکتری تقسیم کنم تا حل کردن آن آسانتر شود؟

برای حل مساله چه گامهایی را باید طی کرد.(مساله را بصورت گام به گام حل کنید.)

قبل از خواندن درسها:

یک نگاه کلی به در بیندازید تا نسبت به آن یک دید کلی پیدا کنید

حال از خود بپرسید در مورد این درس چه چیزهایی می دانید و اهمیت دارد چه چیزهایی را با خواندن آن به ذهن بسپارید

حال شروع به خواندن برای درک کامل مطلب کنید .اگر متوجه مطلبی که میخوانید نمی شوید استراتژی خود را تغییر دهید مثلا آهسته تر بخوانید یا یکبار دیگر از اول شروع به خواندن کنید.

آنچه را که خوانده اید یکبار خلاصه وار برای خود تکرار کنید یا بصورت خیلی خلاصه شده روی کاغذ یادداشت کنید .سئوالاتی را که با خواندن متن برایتان پیش می آید یادداشت کنید .

هر از چندگاهی یک مرور سریع روی مطالب خوانده شده تان داشته باشید تا فراموششان نکنید.

 

Two boys were arguing when the teacher entered the room.

The teacher says, "Why are you arguing"

One boy answers, "We found a ten dollor bill and decided to give it to whoever tells the biggest lie."

"You should be ashamed of yourselves," said the teacher, "When I was your age I didn't even know what a lie was."

the boys gave the ten dollars to the teacher