آدم و حوا و سیب عقل

میگن اون میوه ای که خدا آدم و حوا رو ازش محروم کرده بود، سیب عقل بود و چون اون موقع حوا، هابیل و قابیل رو حامله بود، نتونست ویارش رو کنترل کنه و یه گاز زد ! البته میگن که چون قد حوا نمی رسید آدم میوه رو واسش از درخت کند!
و از همان روز خدا، بخاطر تنبیه انسان، او را مجبور به داشتن عقل کرد تا همیشه تاوان اشتباهش رو با زجر فکر کردن و به نتیجه نرسیدن پس بده!
ولی تاسف انگیزترین قسمت داستان اینجاشه که حوا همه اون سیب عقل رو نخورد و قسمتی از اون رو به آدم بفرما زد و آدم هم ترتیب مابقیش رو داد ! و درواقع این زنان بودند که اول صاحب عقل شدند و چون دیدن چیز بدردبخوری نیست به مردها هم دادند ! و همون شد که تفاوت در اندیشه این دو بوجود آمد و هر کدوم صاحب یک سری صفات بخصوص شدن و هر کدوم ذهنیتهای جداگانه ای پیدا کردند ...
و خداوند هم بعد ازاینکه انسان رو مجبور به داشتن عقل کرد، چون دلش خنک نشده بود آدم رو با حوا توی یه سیاره قرار داد تا آخرالزمون این دو جنس با هم سر اینکه گاز اول رو کی زده و بقیه رو کی خورده دعوا داشته باشند و بهم بپرند!

نقل از وبلاگ نی نی جون

خلاصه ای از نوشته های من در پرشین بلاگ

دوست دارم بازم ببینمش

عصری یه نمه بارون اومد.رفته بودم بیرون که دیدمش.خیلی وقت بود ندیده بودمش.مثل همیشه خوشگل بود.هیچ حرفی نزدم و تا تونستم نگاش کردم آخه معلوم نبود دفعه بعد کی ببینمش.فکر نکنم تو دنیا کسی وجود داشته باشه که اونو ببینه و محو خوشگلیش نشه.میگن هفت رنگه ولی من که هیچ وقت نتونستم رنگاشو بشمرم .همیشه خواستم اینکاررو بکنم ولی تا دیدمش یادم رفته و فقط نگاش کردم.کسی چه میدونه شاید دفعه بعد که دیدمش ........

¤ لینک |ساعت 23:22 آدیاباتیک
مزه آدمها!!!

یکی از ویژگیهای یه وبلاگ خوب اینه که زود به زود به روز بشه چون اگه کسی بیاد مطلب جدید بخونه وچیزی برای خوندن وجود نداشته باشه ممکنه اون خواننده بپره!!!و بره جلد یه جا دیگه بشه!!!یه نکته دیگه اینه که مطالب خوندنی باشن یعنی یه جوری نوشته شده باشن که تو آدم شور و ذوق خوندن ایجاد کنن.بعضیها رو دیدین چه قلمی دارن؟اصلا چیکار به قلم داریم بعضیها رو دیدین چه خوش بیان هستن یه مطلب رو دو نفر بیان میکنن اولی رو آدم اصلا نمیخواد بشنوه و نمیدونه خودش رو با چی مشغول کنه که صحبت طرف تموم شه ولی همون مطالب رو یکی دیگه میگه آدم کیف میکنه و دوست داره طرفو بخوره!!!(چی؟شما تو ترکین و فعلا آدم نمیخورین؟) بعضیها هم بی نمک هستن و الکی میخوان نمک بریزن این یکی دیگه آدمو میسوزونه.بابا نمک نداری مجبوری نمک بریزی؟حتما خودتون دیدین کسانی رو که تیکه میندازن و فقط خودشون میخندن و بعد کلی هم خوش به حالشون میشه.چیه ؟چرا دارین منو نشون میدین؟ولی خیلی جالبه ها همه مدل آدمی وجود داره بعضیها نمکی هستن بعضیها شیرین هستن بعضیها شور هستن بعضیها قرقره شدن بعضیها انقدر تلخن که روی زهرمار رو سفید کردن .خیلی وقتها آدم اینو میتونه حس کنه(چطوری؟) میگم شما آدم چه مزه ای دوست دارین؟.........(دیدین گفتم هنوز آدم میخورین!!!حالا هی قبول نکنین آدم خورا)

¤ لینک |ساعت 16:49 آدیاباتیک
زندگی با اعمال شاقه!!!

آقا میگم خوب دنیاییه ها!!!قضیه چیه؟هیچی الان براتون تعریف میکنم شما هم فیض ببرین.امروز قرار بود با بچه های گروه صنایع بریم بازدید.خلاصه مطابق معمول یه تیکه از راه خونه تا دانشگاه رو با مترو می بایست میرفتم.نمیدونم تبلیغ جدید مترو رو شندیدین یا نه ؟فشار قبر فقط با 65 تومان.سرتونو درد نیارم مثل همیشه گوسفند وار سوار مترو شدیم یعنی اگه بهتره بگم چپیدیم تو مترو.هوا ها داره کم کم گرم میشه و به تدریج سر اکسیژنهای هوا بین مسافرها داره رقابت در میگیره.تو همین گیر و دار دیدیم هوای خفه واگن کن فیکون شد .چشمتون روز بد نبینه(بهتره بگم دماغتون بوی بد نبینه) آقا خیال کردیم بمب خردل زدن. جون شما داشتیم پس میفتادیم منم که قبلا از این تجربه ها نداشتم خلاصه چسبیدم به یقه پیرهنم که صبح بهش عطر زده بودم و هی بو کردم حالا مگه بو از تو واگن خارج میشه!!!من یه بو میگم شما یه بو میشنوین.خدا سر هیچ کافری نیاره هنوز از اثراتش گیج هستم.معلوم نیست این ملت شام چی میخورن ولی اگه بفهمم این بابا شب نیترو گلیسیرین خورده من یکی که تعجب نمیکنم.یکی نیست به این آمریکا بگه بابا جان چرا تو عراق دنبال سلاح کشتار جمعی میگردی ؟سازمان القاعده هم کم داره که پول میده براش حملات انتحاری انجام بدن بیاد یکی دوتا از همین بمبهای متحرک وطنی ما رو ببره کلی سود میکنه تازه چند بار مصرف هم هستن و قابل شارژ!!!من یکی که دیگه چشمم ترسیده !!!حالا از فردا چطوری میخوام مترو سوار شم خدا میدونه .تابستون هم که بشه انواع و اقسام ترکیبات بدبو تحت نام تجارتی عرق تو واگنها چه ها که نمیکنن.عرق افغانی-عرق سوسکی-عرق هفت ساله!!!و...

¤ لینک |ساعت 15:48 آدیاباتیک

هوش

امروز گروه کامپیوتر دانشگاه یه سمینار گذاشته بود که منم به عنوان عضو بی اثر توش شرکت کردم موضوع سمینار موتورهای جستجوی هوشمند بود ولی عملا 5 دقیقه آخر در مورد موتورجسجو صحبت شد و قبلش در مورد هوش ومسایل مربوط به اون بحث شد.میگم الان مردم دنیا خیال میکنن خیلی پیشرفته هستن ولی اصلا اینطور نیست وضعیت کنونی ما حتی با 20 سال آینده هم قابل قیاس نیست .من پروژه خودمم مواد هوشمنده و باید اینو بهتون بگم که دنیا ظرف سالهای آتی قراره کن فیکون بشه!!!چند تا تکنولوژی هستن که بدجوری دنیا رو تحت تاثیر خودشون قرار خواهند داد.از جمله نانوتکنولوژی که به صنعت قابلیت تولید تو ابعاد نانو رو میده( یک هزارم میلی متر!!!) یه نمونه اش چرخدنده ایه که تو ژاپن ساخته شده و قطرش کمتر از قطر موی سر انسانه.تکنولوژی مکاترونیک هم خیلی جالبه این فناوری در واقع تلفیقی از مکانیک –الکترونیک و کامپیوتره و یکی از کاربردهای هوش مصنوعی که تو رشته کامپیوتر روش کار میکنن تو همین مکاترونیکه.در مورد مواد هوشمند بی اطلاعی عجیبی وجود داره ولی بسیار پر اهمیت هستن و کاربردهاشون فوق العاده ست و مطمئنا به تدریج کاربردهای جدیدی هم براشون کشف میشه .این مواد به دسته های مختلفی تقسیم بندی میشن (بر اساس نوع محرک) .مثلا در آینده دمای اتاقها از طریق شیشه های هوشمندی کنترل میشه که از طریق یه ترموستات دمای اتاق رو حس کرده و بعد متناسب با اون به نور اجازه ورود میدن و یا اینکه منعکسش میکنن.از پیزوکریستالهای تو پوشش درونی خودروها به جای بلندگوها استفاده میشه و بلندگو عملا حذف میشه صدای بدست اومده فوق العاده ست و باتوجه به اینکه در جاهای مختلف بدون دیده شدن نصب شده ،صدای استریو بی نظیری ایجاد میکنه.مایع های هوشمند و آلیازهای حافظه دار و انواع ساختارهای هوشمند دیگه تا دنیارو زیر و رو نکنن دست بردار نیستن.منتظر آینده باشین.یه نوع شیشه هوشمند به ما این اجازه رو خواهد داد که از شیشه عینکمون به جای مانیتور استفاده کنیم تنها شما که در یک زاویه بخصوص قرار گرفتین قادر به مشاهده تصاویر روی شیشه هستین و دیگران فقط یه شیشه معمولی رو میبینن.چند سال دیگه مردم تو اتوبوس میشینن و فیلم مورد علاقه شونو تو شیشه عینکشون تماشا میکنن و یا ای میلهاشونو چک میکنن.من هر چقدر در این مورد بگم تموم نمیشه اگه خواستین میتونین پروژه امو بگیرین و بخونین.
من اصلا قصد نداشتم امروز در این مورد مطلب بنویسم.نمیدونم چی شد دوباره جو منو گرفت یادم رفت میخواستم چیکار کنم.حالا اون یکی حرفامو بعدا مینویسم.

¤ لینک |ساعت 22:38 آدیاباتیک

آخرین بار

آخرین باری که ........... کی بود؟(عبارت های زیر رو تو جا خالی بذارین و بخونین!!!)
از ته دل خندیدین
تو تنهایی خودتون گریستین
به ستاره های آسمون نگاه کردین
به کسی تهمت زدین
دروغ گفتین
از کامپیوترتون سو استفاده کردین
یه نفر رو مسخره کردین
از کسی معذرت خواهی کردین
از کسی قدردانی کردین
به طلوع خورشید توجه کردین
حسرت گذشته رو خوردین
برای زندگی تون برنامه ریختین
نمره خوب گرفتین
فکر کردین خیلی زرنگ هستین
حرف زشت زدین
جوش آوردین
کتاب غیر درسی مطالعه کردین
تو کارای خونه به مادر(همسر) تون کمک کردین
برای کسی هدیه خریدین
تو زندگی گیج بازی در آوردین
به یه نفر ابراز علاقه کردین
یه چیز شما رو به فکر انداخته
از چیزی ترسیدین
برای شاد کردن یه بچه باهاش بازی کردین
حالتون از خودتون بهم خورده
خدا رو به خودتون نزدیک حس کردین
سعی کردین خودتونو بشناسین
خودتونو برای کسی لوس کردین
احساس خوشبختی کردین
جواب نوشته های یه نفر رو دادین!!!

¤ لینک |ساعت 11:50 آدیاباتیک